У нас вы можете посмотреть бесплатно داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت نجمه или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
داستان واقعی: تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که...سرگذشت نجمه #داستان_واقعی #پادکست #داستان#داستان_هیس #dastan #جاده_داستان همهچیز از یه آشپزخونهی ساده شروع شد… آشپزخونهای که با پدرم برای شرکتش غذا درست میکردیم. روزای سختی بود، چون خانوادهمون درگیر عروسی و جهاز خواهرم بود و واقعاً پول نداشتیم تا مواد اولیه بخریم. تو همون روزا رئیس شرکت مدام سر میزد و همهچیزو زیر نظر داشت. از طرفی، دوستی داشت که با سفته برام مواد خام میداد تا کارمون نخوابه. منم از روی اعتماد یه روز اون سفته رو امضا کردم… غافل از اینکه اون امضا قراره سرنوشت منو برای همیشه تغییر بده. یه مدت بعد ازم شکایت کرد، مبلغ زیادی طلب داشت و من مونده بودم بین بدهی، آبروریزی و درماندگی. رئیس شرکت که حدوداً سیو خرده ساله بود، اومد جلو و گفت یه راهحل داره… گفت: “زنم شو.” من که از شدت فشار و ترس بیپناه شده بودم، قبول کردم. فکر میکردم شاید زندگی تازهای شروع بشه، اما نمیدونستم این ازدواج فقط یه ا..نتقام حسابشده است. چند ماه بعد، پدرم سکته کرد و شوهرم منو ترک کرد. یه روز تماس گرفت و گفت: “همهچی از روی تلافی بود… چون پدرت جوونیِ پدر منو ازش گرفته بود.” اونجا بود که فهمیدم تمام زندگیام بازی بوده؛ بازیای با مهرههایی که من حتی نمیدونستم وجود دارن… اما زندگی هنوز برام تموم نشده بود. مدتی بعد شوهرم فوت کرد، و چون خانوادهای نداشت، تمام ارثش به من رسید. با اون پول برای مادرم خونه خریدم، زندگیشونو سر و سامان دادم و بالاخره تونستم یه نفس راحت بکشم. در این مسیر تنها نبودم — وکیلم که از اول کنارم بود، همه چیزو فهمید و پشتم ایستاد. با گذشت زمان، بینمون احساسی واقعی شکل گرفت… و حالا من با همون کسی ازدواج کردم که کمکم کرد از جهنم زندگیم بیرون بیام. این داستان، داستان زنیه که از دلِ شکست، خیا...نت و بیعدالتی، دوباره بلند شد. اگه تو هم روزی فکر کردی آخر خطه، بدون که شاید درست همونجا، شروع زندگی تازهت باشه... ❤️ 📌 اگر از این داستان واقعی خوشت اومد، لایک و کامنت یادت نره! 🕊️ برای دیدن بقیهی داستانهای واقعی، حتماً سابسکرایب کن تا ویدیوهای بعدی رو از دست ندی. • داستان واقعی:و..حشتناک ترین اتفاق زندگیم ز... • داستان واقعی: لرزاننده ترین اتفاق زندگیم ز... داستان واقعی پادکست داستان های فارسی داستان واقعی عاشقانه داستان عاشقی