• ClipSaver
  • dtub.ru
ClipSaver
Русские видео
  • Смешные видео
  • Приколы
  • Обзоры
  • Новости
  • Тесты
  • Спорт
  • Любовь
  • Музыка
  • Разное
Сейчас в тренде
  • Фейгин лайф
  • Три кота
  • Самвел адамян
  • А4 ютуб
  • скачать бит
  • гитара с нуля
Иностранные видео
  • Funny Babies
  • Funny Sports
  • Funny Animals
  • Funny Pranks
  • Funny Magic
  • Funny Vines
  • Funny Virals
  • Funny K-Pop

داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت نجمه скачать в хорошем качестве

داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت نجمه 11 дней назад

скачать видео

скачать mp3

скачать mp4

поделиться

телефон с камерой

телефон с видео

бесплатно

загрузить,

Не удается загрузить Youtube-плеер. Проверьте блокировку Youtube в вашей сети.
Повторяем попытку...
داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت نجمه
  • Поделиться ВК
  • Поделиться в ОК
  •  
  •  


Скачать видео с ютуб по ссылке или смотреть без блокировок на сайте: داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت نجمه в качестве 4k

У нас вы можете посмотреть бесплатно داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت نجمه или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:

  • Информация по загрузке:

Скачать mp3 с ютуба отдельным файлом. Бесплатный рингтон داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت نجمه в формате MP3:


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru



داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت نجمه

داستان واقعی: تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که...سرگذشت نجمه #داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​#داستان_هیس #dastan​ #جاده_داستان​ همه‌چیز از یه آشپزخونه‌ی ساده شروع شد… آشپزخونه‌ای که با پدرم برای شرکتش غذا درست می‌کردیم. روزای سختی بود، چون خانواده‌مون درگیر عروسی و جهاز خواهرم بود و واقعاً پول نداشتیم تا مواد اولیه بخریم. تو همون روزا رئیس شرکت مدام سر می‌زد و همه‌چیزو زیر نظر داشت. از طرفی، دوستی داشت که با سفته برام مواد خام می‌داد تا کارمون نخوابه. منم از روی اعتماد یه روز اون سفته رو امضا کردم… غافل از اینکه اون امضا قراره سرنوشت منو برای همیشه تغییر بده. یه مدت بعد ازم شکایت کرد، مبلغ زیادی طلب داشت و من مونده بودم بین بدهی، آبروریزی و درماندگی. رئیس شرکت که حدوداً سی‌و خرده ساله بود، اومد جلو و گفت یه راه‌حل داره… گفت: “زنم شو.” من که از شدت فشار و ترس بی‌پناه شده بودم، قبول کردم. فکر می‌کردم شاید زندگی تازه‌ای شروع بشه، اما نمی‌دونستم این ازدواج فقط یه ا..نتقام حساب‌شده است. چند ماه بعد، پدرم سکته کرد و شوهرم منو ترک کرد. یه روز تماس گرفت و گفت: “همه‌چی از روی تلافی بود… چون پدرت جوونیِ پدر منو ازش گرفته بود.” اونجا بود که فهمیدم تمام زندگی‌ام بازی بوده؛ بازی‌ای با مهره‌هایی که من حتی نمی‌دونستم وجود دارن… اما زندگی هنوز برام تموم نشده بود. مدتی بعد شوهرم فوت کرد، و چون خانواده‌ای نداشت، تمام ارثش به من رسید. با اون پول برای مادرم خونه خریدم، زندگی‌شونو سر و سامان دادم و بالاخره تونستم یه نفس راحت بکشم. در این مسیر تنها نبودم — وکیلم که از اول کنارم بود، همه چیزو فهمید و پشتم ایستاد. با گذشت زمان، بینمون احساسی واقعی شکل گرفت… و حالا من با همون کسی ازدواج کردم که کمکم کرد از جهنم زندگیم بیرون بیام. این داستان، داستان زنیه که از دلِ شکست، خیا...نت و بی‌عدالتی، دوباره بلند شد. اگه تو هم روزی فکر کردی آخر خطه، بدون که شاید درست همون‌جا، شروع زندگی تازه‌ت باشه... ❤️ 📌 اگر از این داستان واقعی خوشت اومد، لایک و کامنت یادت نره! 🕊️ برای دیدن بقیه‌ی داستان‌های واقعی، حتماً سابسکرایب کن تا ویدیوهای بعدی رو از دست ندی.    • داستان واقعی:و..حشتناک ترین اتفاق زندگیم ز...      • داستان واقعی: لرزاننده ترین اتفاق زندگیم ز...   داستان واقعی پادکست داستان های فارسی داستان واقعی عاشقانه داستان عاشقی

Comments
  • داستان واقعی: شوک آور ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت غزال #داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​ 15 часов назад
    داستان واقعی: شوک آور ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت غزال #داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​
    Опубликовано: 15 часов назад
  • تاجر هوسبازی که مخفیانه از هر شهری یک زن می‌گرفت 😱 تا اینکه طبل رسواییش زده شد 11 дней назад
    تاجر هوسبازی که مخفیانه از هر شهری یک زن می‌گرفت 😱 تا اینکه طبل رسواییش زده شد
    Опубликовано: 11 дней назад
  • داستان واقعی: شوک آور ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت خدیجه#داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​ 1 день назад
    داستان واقعی: شوک آور ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت خدیجه#داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​
    Опубликовано: 1 день назад
  • داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت صبا#داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​ 2 недели назад
    داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که.. سرگذشت صبا#داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​
    Опубликовано: 2 недели назад
  • داستان صوتی؛زن خانه داری بودم که شوهرم خیاـــنت می کرد#داستانـشب#داستان_واقعی #داستانـصوتی 2 недели назад
    داستان صوتی؛زن خانه داری بودم که شوهرم خیاـــنت می کرد#داستانـشب#داستان_واقعی #داستانـصوتی
    Опубликовано: 2 недели назад
  • عروسم به پسرم گفت در نبود تو بابات خیلی بهم میچسبه پسرم با عصبانیت زد توی گوشم و جام رو عوض کرد! 6 дней назад
    عروسم به پسرم گفت در نبود تو بابات خیلی بهم میچسبه پسرم با عصبانیت زد توی گوشم و جام رو عوض کرد!
    Опубликовано: 6 дней назад
  • گفت و گو با زنی که 8 زندگی قبلیشو دیده! مدارکشو جلوی دوربین نشون داد! 2 недели назад
    گفت و گو با زنی که 8 زندگی قبلیشو دیده! مدارکشو جلوی دوربین نشون داد!
    Опубликовано: 2 недели назад
  • یک زن تاجر بر مزار پسرش می‌رود و زنی اسپانیایی را می‌بیند که همراه یک کودک گریه می‌کند... 10 дней назад
    یک زن تاجر بر مزار پسرش می‌رود و زنی اسپانیایی را می‌بیند که همراه یک کودک گریه می‌کند...
    Опубликовано: 10 дней назад
  • افشاگری تکان‌دهنده: تو وسایل پدربزرگم یه دفترچه پیدا کردم…دعاهایی ک توش بود داشت نابودم میکرد... 12 дней назад
    افشاگری تکان‌دهنده: تو وسایل پدربزرگم یه دفترچه پیدا کردم…دعاهایی ک توش بود داشت نابودم میکرد...
    Опубликовано: 12 дней назад
  • داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که..سرنوشت حمید#داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​ 9 дней назад
    داستان واقعی:تکان دهنده ترین اتفاق زندگیم زمانی بود که..سرنوشت حمید#داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​
    Опубликовано: 9 дней назад
  • داستان واقعی : ۷ ماهه باردار بودم که تصادف کردم...😱داستانی که مو به تنت سیخ میکنه🤯 6 дней назад
    داستان واقعی : ۷ ماهه باردار بودم که تصادف کردم...😱داستانی که مو به تنت سیخ میکنه🤯
    Опубликовано: 6 дней назад
  • داستان واقعی : نفس گیرترین اتفاق زندگیم زمانی بود که...سرگذشت مونا #داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​ 4 дня назад
    داستان واقعی : نفس گیرترین اتفاق زندگیم زمانی بود که...سرگذشت مونا #داستان_واقعی​ #پادکست​ #داستان​
    Опубликовано: 4 дня назад
  • دختر دانشجوی فقیری بودم که یه پسر پولدار عاشقم شد و با هم ازدواج کردیم،یه روز یه شماره زنگ زد گفت... 13 дней назад
    دختر دانشجوی فقیری بودم که یه پسر پولدار عاشقم شد و با هم ازدواج کردیم،یه روز یه شماره زنگ زد گفت...
    Опубликовано: 13 дней назад
  • نورا :از اون خان رعیتای خیلی قشنگه🥹شب عروسیم بجای من جاریم رفت به حجله و اتفاقی افتاد که... #داستان 11 дней назад
    نورا :از اون خان رعیتای خیلی قشنگه🥹شب عروسیم بجای من جاریم رفت به حجله و اتفاقی افتاد که... #داستان
    Опубликовано: 11 дней назад
  • داستان واقعی : عاشقانه و جذاب از دست ندین قشنگه 😍 #dastanland #داستان_واقعی 6 дней назад
    داستان واقعی : عاشقانه و جذاب از دست ندین قشنگه 😍 #dastanland #داستان_واقعی
    Опубликовано: 6 дней назад
  • مجموعه ای از بهترین داستان های کوتاه گی دومو پاسان 12 дней назад
    مجموعه ای از بهترین داستان های کوتاه گی دومو پاسان
    Опубликовано: 12 дней назад
  • داستان واقعی: داستان ارسالی.داستانی که از شنیدنش شوکه میشی.سرگذشت هانیه#داستان_واقعی #پادکست #داستان 7 дней назад
    داستان واقعی: داستان ارسالی.داستانی که از شنیدنش شوکه میشی.سرگذشت هانیه#داستان_واقعی #پادکست #داستان
    Опубликовано: 7 дней назад
  • داستان ارسالی :این داستان قرار شما رو به دل طهران قدیم ببره از دستش نده 😍#پادکست #داستان_واقعی 1 месяц назад
    داستان ارسالی :این داستان قرار شما رو به دل طهران قدیم ببره از دستش نده 😍#پادکست #داستان_واقعی
    Опубликовано: 1 месяц назад
  • تهرانی بودم و به زور با یه دختر روستایی عقد کردم،بچه سال بود و همیشه میگفت از تاریکی میترسم یه شب... 2 недели назад
    تهرانی بودم و به زور با یه دختر روستایی عقد کردم،بچه سال بود و همیشه میگفت از تاریکی میترسم یه شب...
    Опубликовано: 2 недели назад
  • داستان واقعی :داستان ارسالی.تو بازار در حال خرید میوه بودم.سرگذشت شقایق#داستان_واقعی #پادکست #داستان 4 дня назад
    داستان واقعی :داستان ارسالی.تو بازار در حال خرید میوه بودم.سرگذشت شقایق#داستان_واقعی #پادکست #داستان
    Опубликовано: 4 дня назад

Контактный email для правообладателей: [email protected] © 2017 - 2025

Отказ от ответственности - Disclaimer Правообладателям - DMCA Условия использования сайта - TOS



Карта сайта 1 Карта сайта 2 Карта сайта 3 Карта сайта 4 Карта сайта 5