У нас вы можете посмотреть бесплатно روسیه از این نامه نادرشاه به وحشت افتاد! | سریال نادرشاه قسمت 14 или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
پس از تسلیم امپراتوری عثمانی، نوبت به روسیه رسید. عثمانیها وعده دادند خاک ایران را ترک کنند، اما این پایان کار نبود. در همین زمان، دولت روسیه با ارسال نامهای رسمی به نادرشاه، خواهان صلح شد و از او درخواست کرد از ورود به خاک روسیه خودداری کند. اما پاسخی که نادرشاه در واکنش به این نامه داد، چنان کوبنده و قاطع بود که ملکه روسیه بلافاصله فرمان عقبنشینی نیروها و تخلیه سرزمینهای اشغالی ایران را صادر کرد. این نامه، قدرت نادرشاه را نهتنها در میدان جنگ، بلکه در میدان سیاست نیز به رخ کشید. و چنین شد که روسیه پاسخی را دریافت کرد که در گمانش نمیگنجید؛ نه نامهای آکنده از سازش، بلکه فریاد آذرخشی از ایران که با تازیانهی غرور و سربلندی، پیکر توهمات امپراتوریاش را درهم شکست. ایران، این کهنسرزمین، پس از سالها رنج و فرسایش، بار دیگر در حال رسیدن به مرزهای دیرین خود بود. دولتهای بیگانه، بهویژه عثمانیها، با دلی پر از هراس و نگاهی نگران، پیشروی نادر را مینگریستند. زمزمههایی شنیده میشد... مبادا این شیر خروشان، همچون برق بر بغداد فرود آید و دروازههای تاریخ را بهسود ایران بازگشاید؟ مبادا به یکباره حاکمیت پوشالی آنان بر بخش بزرگی از خاورمیانه، همچون گردی در طوفان ناپدید شود؟ و در دل مردم ایران، آتشی از شور و امید شعله میکشید. از آذرآبادگان تا خراسان، از گیلان تا سیستان، نام نادر ورد زبانها شده بود. نامی که نه تنها دشمنان را به هراس میانداخت، بلکه دوستان را نیز دلشاد میکرد. خبر پیروزیهایش، چون نسیمی گرم و غرورآفرین، بر سراسر سرزمین وزیدن گرفت. اما نادر، این فرزند سختکوش ایرانزمین، آرمیدن نمیدانست. روز و شب، بیوقفه در کار بود تا پایههای حاکمیت ایران را در جایجای این خاک تثبیت کند. از آران و شروان گرفته تا مرزهای شرقی، جایی نبود که نگاه تیزبین و شمشیر عدالتجوی او نرسیده باشد. در آن سوی مرز، شورشها بیداد میکردند، دشمنان با تمام توان در اندیشهی براندازیاش بودند. لیک نادر، مرد روزهای سخت بود. مرد میدان، مرد ایمان. او را نتوان ترساند، او را نتوان خرید، او را نتوان شکست. نادر، نه تنها برای تاج و تخت، که برای نام ایران، برای مردمش، برای خاکش میجنگید. و آنان که اندیشه کرده بودند بتوانند ایران را به زانو درآورند، اکنون تنها یک چیز را درمییافتند: ایران، با نادر، زانو نمیزند. دیگر قسمت های این سریال : • نادرشاه، امپراتوری عثمانی را به زانو درآور... • چگونه ارتش کوچک نادرشاه، 30 هزار سرباز عثم... • همه فکر کردند نادرشاه به پایان زندگی خود ر... نادرشاه / ایران / نبرد با عثمانی ها / دولت صفوی / دولت افشاری / ایرانشهر #ایران #نادرشاه #تاریخ