У нас вы можете посмотреть бесплатно استعلا به چه معناست و امر استعلایی چیست؟ или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
در قلمرو فلسفه، مفهوم استعلا تعاریف و مصادیقی متفاوت دارد. اما توجه به این موضوع در ایدئالیسم/ایدهآلیسم استعلایی به اوج میرسد و ایمانوئل کانت در مقولات دوازدهگانه خود صورتبندی دقیق و روشنی از آن ارائه میکند. کانت امور استعلایی را به اموری نسبت میدهد که نه جزئی از تجربه، بلکه پیش شرط هر تجربه است. به این معنا که هر یک به سهم خود امکان تجربه را ممکن میسازد. مثلاً مکان بخشی از امکان تجربه است، زیرا هیچ تجربهای بدون مکان ممکن نیست. زمان هم همین گونه است. به این ترتیب، زمان و مکان هر دو استعلایی است و تجربیات ما همیشه زمانمند و مکانمند است. ما تختهبند مکان و زمانیم و نمیتوانیم بیرون از ظرف زمانی و مکانی چیزی را تجربه کنیم. کانت بر این باور بود که این بازتابی از چگونگی ساختار ذهن ماست و هر یک در جای خود شرطی از شروط شناخت جهان است. شناختی که در ساحت «فنومن» بر ما پدیدار میشود، اما در مرز «نومن» متوقف میشود. در نتیجه فراتر از این مرز برای ذهن آدمی همیشه ناشناخته و اساساً غیر قابل شناخت است. البته – همانطور که در ابتدا عرض کردم - در طول تاریخ فلسفه، مفهوم استعلا نزد فیلسوفان مختلف تعاریفی گوناگون دارد. برخی آن را به ساختار پیشینی ذهن نسبت میدهند، گروهی آن را حقیقتی ورای عالم محسوسات میدانند، و بعضی آن را راهی برای رهایی از محدودیتهای وجودی تلقی میکنند. مثلاً افلاطون استعلا را در قالب نظریه مُثُل خود مطرح میکند. ساحت معقولات که در آن حقایق ازلی و ابدی میدرخشد و تجربه حسی تنها سایهای از آن حقایق ناب و ثابت است. در مثالی دیگر، شوپنهاور با تأثیر از کانت، استعلا را به گونهای دیگر میفهمد. او اراده معطوف به حیات را به عنوان نیروی محرکه هستی معرفی میکند و شناخت استعلایی را راهی برای رهایی از رنج میداند.