اولین برف / از معروف ترین آثار نویسنده ی شهیر گی دوموپاسان скачать в хорошем качестве

اولین برف / از معروف ترین آثار نویسنده ی شهیر گی دوموپاسان

داستانی که شما را تا آخر قصه مجذوب خود می کند ... 📚گی دوموپاسان: گی دو موپاسان (Guy de Maupassant) پنجم اوت سال 1850 در شمال فرانسه به دنیا آمد. پدرش از اشراف بود و از طرف ملکه، لقب نجیب‌زاده را دریافت کرده بود و مادرش زنی بود علاقه‌مند به مطالعه و ادبیات. یازده‌ساله بود که پدر و مادرش از هم جدا شدند. این مادرش بود که تربیت موپاسان و برادر کوچک‌ترش، هروه، را به عهده گرفت و آن‌ها را با ادبیات و آثار نویسندگان بزرگ جهان آشنا کرد. گی دو موپاسان از دوران مدرسه نوشتن را آغاز کرد. مسئول کتابخانه‌ی مدرسه، که از دوستان خانوادگی آن‌ها بود، در جمع‌های ادبی و محافل بحث و گفت‌و‌گو و شعرخوانی شرکت داشت و موپاسان را همراه با خود به این محافل می‌برد. در این جمع‌ها، گوستاو فلوبر، نویسنده‌ی بزرگ ادبیات فرانسه، نیز حضور داشت. فلوبر نوشته‌های اولیه‌ی گی دو موپاسان را خواند و او را به ادامه‌ی نویسندگی تشویق کرد. گوستاو فلوبر تأثیر عمده‌ای بر زندگی و حرفه‌ی گی دو موپاسان داشت. فلوبر او را به‌نوعی تحت حمایت خود قرار داد و با دیگر نویسندگان مهم و برجسته‌ی آن زمان مانند امیل زولا و ایوان تورگنیف آشنا کرد. از طریق گوستاو فلوبر بود که گی دو موپاسان با مکتب ناتورالیسم آشنا شد و برخی از آثارش را با پیروی از اصول این مکتب به نگارش درآورد. گی دو موپاسان در سال 1869 تحصیل در رشته‌ی حقوق را در پاریس آغاز کرد اما پس از شروع جنگ بین فرانسه و پروس، تحصیل را رها کرده و داوطلبانه در جنگ شرکت کرد. با پایان یافتن جنگ در سال 1871، گی دو موپاسان وارد شغلی دولتی شد و به مدت ده سال به آن اشتغال داشت. علی‌رغم کسالت و رخوتی که این شغل برای او ایجاد می‌کرد، فرصتی را به ارمغان آورد تا گی دو موپاسان شرایط و ویژگی‌های طبقات کارمند و کارگر را بهتر بشناسد و از این آشنایی در آثارش بهره بگیرد. 📚سیر فعالیت‌های ادبی گی دو موپاسان گی دو موپاسان فعالیت‌های ادبی جدی خود را از دهه‌ی 1880 و با همکاری نویسندگان و شاعرانی آغاز کرد که گوستاو فلوبر باب آشنایی او را با آن‌ها فراهم آورده بود. داستان کوتاه «روسپی فداکار» نوشته‌ی دو موپاسان همراه با تعدادی داستان‌ از دیگر نویسندگان در مجموعه‌ای منتشر شد که بسیار مورد استقبال و توجه قرار گرفت و موجب شهرت او شد. این اولین قدم موفق در نویسندگی، گی دو موپاسان را ترغیب کرد تا از شغل کارمندی خود استعفا داده و خود را تماماً وقف نوشتن کند. اما در همان سال درگذشت گوستاو فلوبر که از حامیان و مشوقان بزرگ گی دو موپاسان بود، رنج و اندوه فراوانی را برای او به وجود آورد. گی دو موپاسان طی سال‌های 1880 تا 1890، نزدیک به 300 داستان کوتاه، شش رمان، سه سفرنامه و یک مجموعه شعر منتشر کرد. مضامین مربوط به طبقه‌ی کارگر و رنج‌های آنان، بیهودگی جنگ و نتایج فاجعه‌بار آن و جنون و بیماری‌های روانی دستمایه‌ی بسیاری از آثار دو موپاسان بوده است. شاید بتوان شناخته‌شده‌ترین اثر او را داستان کوتاه «گردن‌بند» دانست. گردن‌بند روایت ماتیلد، دختری از طبقه‌ی کارگر است که برای شرکت در یک مهمانی، گردن‌بندی را از یک دوست ثروتمند قرض می‌گیرد اما آن را گم می‌کند و بقیه‌ی عمرش را به‌سختی برتی پرداخت هزینه‌ی آن کار می‌کند... 📚گی دو موپاسان و بیماری گی دو موپاسان در بیست‌سالگی به سیفلیس مبتلا شد؛ نوعی بیماری مقاربتی که اگر درمان نشود، به اختلالات روانی منتهی می‌شود. متأسفانه این همان اتفاقی بود که برای دو موپاسان رخ داد. از سال 1890، رفتارهای عجیب‌وغریب موپاسان به دلیل این بیماری شدت یافت. در همان سال‌ها ناچار شد برادرش هروه را نیز به دلیل بیماری روانی در تیمارستانی در حوالی شهر لیون بستری کند؛ اتفاقی که رنج و اندوه بسیاری برای موپاسان در بر داشت، اما راهی جز آن نمی‌دید. برادرش پس از چند ماه بستری شدن در آن مرکز درمانی، فوت کرد و بر اندوه گی دو موپاسان افزود. بیماری‌ها و اختلالات روانی از آن زمان به بعد به موضوع بسیاری از داستان‌های کوتاه گی دو موپاسان تبدیل شدند. گی دو موپاسان که تا پیش از شدت یافتن بیماری‌اش، آثار بسیاری از جمله «خانه‌ی تیله»، «مادومازل فی‌فی»، «یک زندگی» و «بل آمی» و... را منتشر کرده بود، اکنون ناگزیر بود در مقاطع کوتاهی از آرامش نسبی که حین ابتلا به بیماری به او دست می‌داد، به نوشتن بپردازد. او به همکاری خود با نشریات و ناشران ادامه داد و آثاری مانند «زندگی سرگردان»، «زیبایی بدون فایده» و... را منتشر کرد. اما با وخامت شرایط روحی و روانی‌اش، توانایی خود برای مراوده با افراد و نیز نوشتن را اندک‌اندک از دست داد. گی دو موپاسان که در سال‌های پایان زندگی خود از بیماری روانی در رنج بود، در دوم ژانویه‌ی 1892 خودکشی ناموفقی داشت. پس از آن، در مرکزی درمانی روزگار گذراند تا یک سال بعد در ششم ژوئیه‌ی 1893 در چهل‌و‌سه‌سالگی بدرود حیات گفت و در گورستان مونت پارناس به خاک سپرده شد. 📚لینک ویدیوهای پر طرفدار در این کانال:    • پسر خوانده / عرفانی ترین داستان از لئ...      • خدا آگاه است و صبور / اثری بی نظیر از...      • تعمیر کار/ برگزیده ترین داستان سال 20...   📚من علی خورشیدی هستم و اینجا کانال sun voice هست . در این کانال در تلاش هستیم که بهترین آثار از بهترین نویسنده های جهان را برایتان روایت کنیم.امیدوارم از محتوای این کانال لذت ببرید. 📚در صورتی که ویدیو هارو دوست دارید برای دوستانتون هم به اشتراک بگذارید و کانالم رو به دیگران معرفی کنید. با تشکر دوستتون دارم.💖 علی خورشیدی داستان #داستان