У нас вы можете посмотреть бесплатно واکنش هنرمندان به خبر درگذشت خشایار الوند + حال و هوای منزل او или скачать в максимальном доступном качестве, которое было загружено на ютуб. Для скачивания выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
کلیپ های دیگر کانال را مشاهده کنید: / @persiantimes156 واکنش هنرمندان به خبر درگذشت خشایار الوند + حال و هوای منزل او درگذشت خشایار الوند، فیلمنامه نویس و هنرمند شناخته شده موجی از واکنش ها را در فضایی مجازی از سوی هنرمندان حوزه سینما و تلویزوین در پی داشت. خشایار الوند که نویسنده آثار محبوبی همچون پایتخت، قهوه تلخ، شب های برره، باغ مظفر، مرد هزار چهره و ... صبح امروز بر اثر حمله قلبی از دنیا رفت. هنرمندان و چهره های کشورمان ناباورانه درگذشت خشایار الوند چهره سرشناس دنیای فیلمنامه نویسی را تسلیت گفتند. برزو ارجمند اولین نفری بود که خبر درگذشت خشایار الوند را به اشتراک گذاشت و با انتشار عکس بالا درباره این اتفاق ناگوار نوشت :غیرقابل باوره، خشایار جانم روحت شاد ... سلام من و به پدرم و عارف برسون... پ ن:خشایار الوند نویسنده قهوه تلخ و پایتخت درگذشت .... تسلیت به خانواده مهربانش .... بهروز شعیبی برای درگذشت ناباورانه خشایار الوند نوشت: باورش بسیار سخته ... امروز صبح در کمال ناباوری ... خشایار الوند سفر کرد ...و ما بهت زده ماندیم ...خشایار جان سفر بخیر ... حسن فتحی با اندوهی فراوان درگذشت خشایار الوند را تسلیت گفت و نوشت: خشایار الوند، فیلمنامه نویس جوان و خوش قریحه و همیشه خندان سینما و تلویزیون ایران درگذشت. این ضایعه جانگداز را به فیلمساز پیشکسوتمان جناب سیروس الوند و خانواده داغدار آن مرحوم تسلیت عرض کرده و برای بازماندگان طول عمر با عزت را آرزومندیم . یادش گرامی و پاینده باد. امیر مهدی ژوله فیلمنامه نویس و از دوستانم خشایار الوند هم در یادداشتی برای او نوشت: سياه. پسركي پدرش را با صورت روي زمين ديد.دختر شش ساله فكر كرد بازيست،مي خنديد.زني تنها شد.كمر برادري شكست.پسرك دور از چشم خواهرش تك تك زنگ زد به دوستان پدر:سلام بابام مرد. اشك اشك اشك.اشك حسرت،اشك حيرت .اشكِ پس چي شد همه كارهايي كه داشتي.همه ارزوهايي كه كردي. فردا يا پس فردا خاك ميريزند رويش.روي صورتش كه هميشه ميخنديد.روي همه شور و هيجانش وقتي يكي از سكانسهايش را براي جمع تعريف ميكرد.روي همه ارزوهايي كه داشت. اين شادروان را نچسبانيد بيخ اسمش.بگذاريد هنوز ناباور باشيم به مرگش.بگذاريد شوك باشيم هنوز.بگذاريد منتظر باشيم اين شوخي بي مزه تمام شود و خشايار برگردد سر جدول هاي نيمه تمامش. بايد ارام شويم.بايد اشكها را پاك كنيم.بايد بنشينيم دورهم،عقل ها را روي هم بگذاريم ببينيم چطور بايد براي دردانه شش ساله ش نبودن را معنا كنيم.