روز کاری سنگین با برادرا | از ملات تا آخرین کاشی!» скачать в хорошем качестве

روز کاری سنگین با برادرا | از ملات تا آخرین کاشی!»

سلام رفقا ❤️ امروز صبح من و میرویس روزمون رو با درست کردن ملات شروع کردیم و رفتیم سراغ کار اصلی. اول از یک طرف زمین رو برای کاشی‌کاری کندیم و کار رو شروع کردیم. بعد از ناهار برگشتیم و با قدرت ادامه دادیم تا بخش اول کامل شد. بعد رفتیم سراغ یک قسمت جدید و اونجا هم کاشی‌کاری رو شروع کردیم. وسط کار، داداشم خالق هم رسید و کمکمون کرد. اون از یک طرف شروع کرد زمین رو بکنه و جای کاشی‌ها رو دربیاره و من پشت سرش کاشی‌ها رو می‌چسبوندم. امید جان هم اومد یه سر زد، سلام کرد، یه کم از کار دید و برا عیادت رضا جان نارنگی آورده بود. کار داشت خوب پیش می‌رفت که یهو بارون شروع شد و مجبور شدیم کار رو تعطیل کنیم و بیایم خونه. در آخر هم امید، خالق و میرویس کاراشون رو جمع کردن و رفتن. امروز خسته‌کننده بود ولی پر از انرژی خوب بود. ممنون که همیشه کنارم هستین و ولاگ‌های منو دنبال می‌کنین ❤️