У нас вы можете посмотреть бесплатно قرائتی / خطرات هوا و هوس در انسان 14 اسفند ماه 1399 или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
موضوع: خطرات هوا و هوس در انسان تاريخ پخش: 14/12/99 1- خطر در کمین انسان 2- گاهی اشرافیگری، گاهی سادهزیستی 3- خطر توجیه هوسها نفسانی 4- شهرتطلبی با عناوین مذهبی 5- خطر حسادت میان برادران و خواهران 6- وظیفه یا غریزه 7- عاقبتبهخیری، در گرو دوری از برتریطلبی https://www.aparat.com/gharaati / hossein_aboamir / mohsen.gharaati اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی دربارهی هوا و هوس میخواهم صحبت کنم. بالاخره انسان یک چیزهایی دلش میخواهد، آرزو دارد یا از درون یا بیرون تلقین میکنند که اگر میخواهی عزیز شوی، مهم شوی، این کار را بکن، آن کار را بکن، بالاخره انسان را به هوا و هوس وادار میکنند و چیزهایی را یادداشت کردم خدمت شما بگویم. اول اینکه خطر نفس، تفسیر کنیم این آیه را که در جلسه قبل هم گفتیم که پیغمبر میفرماید: خطر [پای تخته] بسم الله الرحمن الرحیم، خطرات هوسها و نفس، 1- خیلی است، ناپیداست. چون پیغمبر فرمود: «اعدی عدوک» یعنی بزرگترین دشمن تو هوسهای توست که تو را بدبخت میکند. بخاطر هوست سیگاری شدی، تریاکی و معتاد شدی. بخاطر هوست زیاد غذا خوردی مریض شدی، بدخوری کردی، کم خوری کردی. بخاطر هوست با این رفیق شدی، بخاطر هوست با این شریک شدی. بزرگترین دشمن تو هوسهای توست. چرا؟ برای اینکه ناپیداست. 1- ناپیداست. 1- خطر در کمین انسان 2- ممکن است چیزی پیدا نباشد در کمین است. [پای تخته] ممکن است چیزی پیدا نباشد ولی در کمین است. 3- کمتر از چشم به هم زدن، دلیل من چیست؟ در دعا داریم «الهی لا تکلنی الی نفسی» بحث نفس است. خدایا مرا به هوسهای خودم واگذار نکن. «طرفة عین ابدا» یعنی به اندازه یک چشم به هم زدن. یعنی نفس انسان و هوس انسان کمتر از یک چشم به هم زدن آدم را سرنگون میکند. بعد میگوید: نه این جمله را اضافه کن، «لَا أَقَلَ مِنْ ذَلِك» حتی کمتر از یک چشم به هم زدن، خیلی خطرناک است، یک دشمنی هست همیشه با ماست، 4- همیشه هست. شرق و غرب ندارد. ممکن است کسی در شرق هوس داشته باشد، رئیس شود و یک کسی در غرب هوس داشته باشد و رئیس شود. ریاست طلبی همه را میتواند نابود کند و شرق و غرب ندارد. دیگر اجازه بدهید بنشینم بگویم، حال ندارم بلند شوم. شب و روز هم ندارد. شرق و غرب ندارد، شب و روز ندارد. توجیهگر است. یعنی هم آدم را منحرف میکند، میگوید: یک شب خدا ارحم الراحمین است. بگذار از این صحنه استفاده کنیم و کیف کنیم. خدا ارحم الراحمین است. توجیه میکند. شیطان هم از بیرون وسوسه میکند. از درون چراغ ما گاز دارد و از بیرون شیطان کبریت میگذارد. وسوسههای شیطانی، پیر و جوان ندارد، آدم فکر نکند مثلاً ایشان دیگر پیر است و از او کاری نمیآید. ما در روایات داریم «شیخٌ زان» یعنی پیر بود و زنا کرد. کلمهی «شیخٌ زان» زان یعنی زناکار، یک قصه برای شما بگویم خوشمزه است و این قابل فیلم هم هست و هنرمندی میتواند با این میان پرده قشنگی درست کند. یک روز نقل شد هارون الرشید 1200 سال پیش، با کم و زیادش، گفت: پیرمردی هست، پیرزنی هست که پیغمبر را دیده باشد؟ چون بین پیغمبر و هارون الرشید دویست سالی شده است. در مملکت ما، مملکت اسلامی کسی هست؟ گفتند: بله پیرمردی در فلان منطقه هست که نمیتواند راه برود. گفت: میخواهم او را ببینم. یک نفر که پیغمبر را دویست سال پیش دیده است را ببینم. این را در سبد گذاشتند یا هر وسیله دیگر نزد هارون آوردند. گفت: تو، پیغمبر را دیدی؟ گفت:بله. گفت: حرفی از پیغمبر شنیدی؟ گفت: بله، گفت: چه شنیدی؟ گفت: پیغمبر فرمود: آدم که پیر میشود هوس او زنده میشود. خودش پیر شده ولی هوسش شعله میکشد. حرص و هوس و دنیا طلبی او شعله میکشد. ملاقات تمام شد و یک پولی به این پیرمرد دادند و رفت. در راه برگشتن پیرمرد گفت: مرا برگردانید و یک سؤال از هارون الرشید بکنم. دوباره پیرمرد را برگرداند. به هارون الرشید گفت: این پولی که امروز دادی برای امسال است یا سالهای بعد هم خواهید داد؟ هارون الرشید خندید و گفت: پیغمبر راست گفته بود که آدم پیر شود حرصش زیاد میشود. تو دویست سال داری و با اینکه دویست سال با کم و زیاد داری، هنوز فکر میکند این پولی که دادیم برای امسال بود یا هرسال هست؟ این است که هوس پیر ندارد. پیرها هم یک هوسی دارند. ما بودیم جاهایی که هم آدمهایش را میشناسیم گاهی، واقعاً روی هوس است. میگوید: چرا او؟ چرا من نباشم؟ در قالبهای متفاوت ظهور میکند یعنی گاهی از راه زیبایی و خوشگلی، گاهی از راه شهرت، گاهی از راه ثروت، نفس که آمد مسأله نفس مسأله کبریت زدن به کشتی بنزین است.