У нас вы можете посмотреть бесплатно نوه ی خان بهم پیشنهادی داد که زندگیم برای همیشه...! или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
قسمت چهارم/اختر بانو پونزده ساله است و هنوز در خانه ی پدری زندگی میکند پدرش قاپوچی(دربان)خانه ی ابولفتح خان معتمدی است. از انجایی که خانواده اختر از افراد کم بضاعت در ان زمان بوده به هرترفندی تلاش میکنند تا اختر را به کلفتی در یکی از خانه های علما و تجار یا بزگان بفرستند و اتفاقاتی .... این داستان زندگی افراد مرفه و بی بضاعت در زمان قاجار رو تشریح میکنه و بر اساس واقعیت و علم نوشته شده و امیدواریم زندگی اشخاص قاجار به خوبی توصیف شده باشن❤️ این داستان واقعیست و براساس دلنوشته های اختر میباشد. ✅ اگه دوست داشتید ویدیو رو لایک و با بقیه شیر کنید تا کانال دیده بشه. دمتون گرم ✅کانال شب داستان رو سابسکرایب کنید و حتما روی آیکون "زنگوله" کلیک و گزینهی "همه" رو انتخاب کنید تا ویدیوهای بعدیمو از دست ندید. #داستان_واقعی #داستان #پادکست #شب_داستان داستان واقعی پادکست داستان های فارسی داستانهای فارسی داستان انگیزشی داستان جنایی ارسال داستان ها و تجربه های شما به ایدی تلگرام 👇🏽 @shabdastan2 لینک داستان های دیگه کانال❤️👇🏽 قسمت اول عاصیه داستانی تاریخی عاشقانه🔥👇🏽 • دختری رعیت زاده بودم که ... قسمت دوم عاصیه🔥👇🏽 • دختری رعیت زاده بودم که با فکر ازادی سرنوش... قسمت اول داستان روستایی قدیمی زندگی گلرخ❤️🔥👇🏽 • بخاطر رسم عجیب روستامون سرنوشتم... قسمت دوم داستان گلرخ🔥👇🏽 • بخاطر رسم شرم اور روستامون زندگیم...! قسمت پایانی داستان گلرخ🔥👇🏽 • مادرشوهرم جلو هووم میگفت هرروز خودتو عرضه ... • عمارت خان یه اتاق ممنوعه داشت 🥲بعد از فهمی... • مردونگی شوهرم اونقدر قوی بود...که هربار کا... • عاشق دکتر... شدم ، یه روز که رفتم مطبش اتف... • شوهرم هرشب میرفت اتاق دخترش و صدای...میومد... • شوهرم هرشب منو میپیچوندو میرفت پیش دخترش..... • دوست شوهرم بهم نظر داشت و من... • شوهرم دکتر... بود شب اول عروسیمون باهام کا... • شوهرم شب اول عروسیمون وقتی دید تحمل ندارم ... • مردونگی شوهرم قوی بود و بعد از فهمیدن اون ... • دوماد خونواده ی شوهرم بهم پیشنهادای کثیفی ... • Видео • بدن سفید و بلوری مادر زنمو که دیدم حالم ... • Видео • شوهرم مردونگیش خیلی قوی بود... • تو روستامون رسم بود بدنمونو میدیدن تا اینک... • تو روستامون رسم عجیب و شرم اوری بود که قبل... • زنداداشم لوند و عشوه گر بود یه روز امد پیش... • Видео • Видео • Видео