Русские видео

Сейчас в тренде

Иностранные видео




Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru



جلسه سوم اخلاق گفتگو ، مصطفی ملکیان

جلسه سوم مباحث اخلاق گفت و گو از مجموعه درس گفتار های اخلاق کاربردی فروردین ۱۳۹۸ آداب گفت‌وگو یکی از مهم‌ترین مطالب ادب گفت‌وگو این است که باید حجاب و پرده بی‌خبری بر خودم بیندازم و حواسم به منافع خودم نباشد و در این صورت در گفت‌وگو چنان شرکت کنم که سود همگان از آن گفت‌وگو بیرون بیاید و وقتی سود همه حاصل شد، سود من هم به دست می‌آید. نکته دیگر در ادب گفت‌وگو این است که نباید فرض کنید چون خودتان چیزی را می‌دانید طرف مقابلتان هم می‌داند. گفت‌وگویی موفق است که ما در آن، آنچه می‌دانیم تا یقین نکنیم که طرف مقابلمان هم می‌داند، از حرف زدن دریغ نداشته باشیم. ما باید فرض را بر این بگیریم که هر‌چه می‌خواهیم بگوییم، او نمی‌داند. ادب دیگر این است که موفقیت گفت‌‌وگو در گرو این است که شما بیشتر ناسازگاری‌های خودتان با دیگران را ناشی از جهل بدانید، نه ناشی از سوءنیت. در زندگی می‌شود ٢ پدیده درد واحد ولی رنج‌های متفاوتی ایجاد کند. مثلا اگر سنگی به پیشانی من بخورد و این سنگ را پسربچه‌ای سهوی زده باشد یا یکی از دشمنانم به عمد، درد واحدی دارد، اما رنجی که می‌کشم متفاوت است. فرق این‌دو این است که ما در مورد پسربچه به سوءنیت قائل نیستیم، به جهل قائلیم. اما دشمنم را می‌دانم از راه بداندیشی و بدسگالی سنگ زده است. در مورد گفت‌وگو وقتی می‌بینم رأی شما با رأی من مخالف است، اولین موضع و شریف‌ترین موضع این است که بگویم طبیعی است که رأی ما به این دلیل متفاوت است که تجربه‌ها و قدرت تفکر و فهم متفاوتی داریم. موضع کمی پایین‌تر این است که من فکر کنم بر حق هستم و رأی شما باطل است، اینجا می‌توانم بگویم رأی طرف مقابل باطل است به این دلیل که جاهل است یا به این دلیل که سوءنیت دارد. اینکه برحق نبودن طرف مقابل را ناشی از جهلش بدانم نه سوءنیتش، گفت‌وگو را بیشتر به سمت موفقیت می‌برد. آخرین چیزی که می‌خواهم در مورد ادب گفت‌وگو بگویم این است که در گفت‌وگو هر‌کس باید حرف خودش را بزند. خوداندیشی یعنی اینکه شخص درباره موضوعی با خودش فکر کند و رأی خودش را به زبان بیاورد. فیلسوفان گفت‌وگو معتقدند برای اینکه گفت‌وگوی موفق انجام بدهید، هرگونه تلقین‌پذیری، تقلید، تبعیت از افکار عمومی، تبعیت از مدهای فکری زمانه و مانند این‌ها را باید کنار بگذارید. حکومت‌ها و رژیم‌های سیاسی اگر بخواهند سالم و عادل باشند، باید اجازه بدهند که هر شهروند رأی خودش را به زبان بیاورد یا به قلم جاری کند. حکومت‌ها از این نظر با هم فرق دارند که بعضی اجازه می‌دهند شهروندانشان آرا و عقایدشان را به زبان و قلم جاری کنند و بعضی این اجازه را نمی‌دهند. شهروندان هم باید عقیده‌شان را خودشان تولید کنند، نه دیگران. اینکه شهروندان عقایدشان را از کجا بیاورند که دست حکومت نیست، بر عهده خود من است و وظیفه اخلاقی خود من است که عقایدم را به دست بیاورم. یکی از غیراخلاقی‌ترین راه‌های کسب یک باور این است که آدم باور را با نظر به گوینده باور قبول کند. البته این به معنی آن نیست که همه از صفر شروع کنند. ما از علم و تجربه و عمق فهم دیگران استفاده می‌کنیم، از همه دستاوردهای فکری بشر از راه کتاب و درس و رسانه و‌‌... استفاده می‌کنیم، اما بعد از اینکه همه این آرا را شنیدیم و خواستیم موضعی اتخاذ کنیم، خودمان در درون همه آن‌ها را سبک و سنگین می‌کنیم و چیزی را که درونمان به آن فتوا داد می‌پذیریم. گفت‌وگو، کسانی را می‌خواهد که به عقل و وجدان اخلاقی خودشان رجوع کرده باشند، نه اینکه چون فلانی را قبول داریم رأی او را فقط «تَکرار» کنیم. اخلاق گفت‌وگو اخلاق گفت‌وگو تضمین نمی‌کند که گفت‌وگو موفق باشد، ولی می‌گوید ضوابط اخلاقی رعایت شده است. هر‌وقت مشکل عملی در زندگی پیش می‌آید، خوشی زندگی ما کم می‌شود. وقتی با هم گفت‌وگو می‌کنیم، به این دلیل است که از ناخوشی کم کنیم یا به خوشی زندگی بیفزاییم. اولین نکته در اخلاق گفت‌وگو این است که به باورهای خودتان چسبندگی نداشته باشید. شما همیشه باورهای خودتان را از «داشته‌»های خودتان بدانید نه از «بوده‌»های خودتان. اگر شما روزی خودتان را مساوی با عقایدتان دانستید، آن وقت اگر کسی بخواهد عقایدتان را از شما بگیرد، گویی می‌خواهد خودتان را از خودتان بگیرد و خب طبعا شما مقاومت نشان می‌دهید. وظیفه اخلاقی دوم ما در گفت‌وگو این است که باورهای ما همراه با جزم و جمود نباشد. باور داشتن چیز بدی نیست، چیز بد این است که باور همراه با جزم و جمود باشد. کسی که باور همراه جزم و جمود داشته باشد آدم دُگم‌اندیشی است. برای گفت‌وگو باید ذهنی باز داشته باشیم تا بتوانیم از هم یاد بگیریم. از فضیلت‌های اخلاقی ماست که پرونده باورهایمان را کاملا باز نگاه داریم و هیچ موقع آن‌ها را مختومه حساب نکنیم. وظیفه سوم اخلاقی ما این است که هر‌چه می‌توانیم قدرت تخیل خودمان را افزایش بدهیم. همان‌طور که «سیمون وی» اول‌بار اظهار کرد، توهم بزرگ‌ترین مانع اخلاقی زیستن است و تخیل بزرگ‌ترین کمک‌کار اخلاقی زیستن است. تخیل یعنی اینکه معتقد باشی همان که هستی، هستی اما بتوانی تصور کنی که اگر دیگری بودی چگونه بودی. ما بیشتر به این دلیل اخلاقی عمل نمی‌کنیم که قدرت تخیل نداریم، نمی‌فهمیم که رفتار ما چه تأثیری بر دیگری دارد. همچنین شخص باید به اثر سخن در دیگران اهتمام بورزد و توجه داشته باشد. خیلی‌وقت‌ها کتکی که به فرد می‌زنند تحمل‌پذیر است اما تحقیر را نمی‌تواند فراموش کند. انسان هر‌چه متعالی‌تر شود، تأثیر عوامل فیزیکی در او کمتر و تأثیر عوامل روانی در او بیشتر است. باید احتیاط‌آمیز سخن بگوییم. نکته دیگر این است که باید مفاد سخن طوری باشد که احتمال به سوءتفاهم افتادن طرف مقابل به حداقل برسد. وظیفه ما این است که تا جایی که می‌توانیم بدون ابهام، ایهام و غموض سخن بگوییم. استدلال داشتن برای حرفمان و خودانتقادگری از دیگر از عوامل مؤثر در گفت‌وگوست. کسی که خود انتقادگر نیست، در گفت‌وگو هم موفق نخواهد بود. خود را نقد کردن تمرین گفت‌وگو با خود است.

Comments