داستان شنیدنی مردی که یکی را دوتا می دید: داستان شنیدنی از گلستان سعدی скачать в хорошем качестве

داستان شنیدنی مردی که یکی را دوتا می دید: داستان شنیدنی از گلستان سعدی

تا حالا شده که یه اشتباه کوچیک، یه سوءتفاهم ساده، زندگی کسی رو زیر و رو کنه؟ حالا تصور کنید یه مرد لوچ که یکی رو دوتا می‌بینه، سراغ یه پادشاهی میره که لکنت زبون داره و یکی رو دوتا میگه! نتیجه چی میشه؟ یه داستان بامزه و پر از درس که نمی‌تونید از دستش بدید! در این داستان از گلستان سعدی، مردی که به خاطر لوچ بودن یکی رو دوتا می‌بینه، به شهری سفر می‌کنه و می‌فهمه که پادشاه برای افراد ناتوان مستمری تعیین کرده. وقتی به دربار می‌ره، با زرنگی و شیرین‌زبانی سعی می‌کنه پول بیشتری بگیره، اما یه سوءتفاهم عجیب باعث میشه که سرنوشتش به شکلی غیرمنتظره تغییر کنه! از یه طرف، پادشاه که لکنت زبون داره، دستور پرداخت ۱۰ دینار میده، ولی مرد لوچ فکر می‌کنه که این مبلغ ۱۰۰ دیناره! همین اتفاق باعث یه ماجرای خنده‌دار و پندآموز میشه که حسابی شما رو سرگرم می‌کنه. ✨ حالا شما چی فکر می‌کنید؟ به نظرتون این مرد لوچ حقش بود که این مقدار پول رو بگیره یا تقلب کرده بود؟ اگر جای اون بودید، چیکار می‌کردید؟ نظرتون رو حتماً توی کامنت‌ها برامون بنویسید! لایک یادت نره و اگه از این داستان‌های جذاب خوشت میاد، حتماً سابسکرایب کن تا داستان‌های بعدی رو از دست ندی!    • حکایتی از تاجر روغن و تاجر مس: حکایتی...      • حکایت های بهلول دانا : حکایت های آموز...      • حکایت های پند آموز بهلول: عاقل ترین د...      • داستان شاهزاده ای که عاشق عجوزه شد: د...      • حکایت شاه عباس صفوی و زن حیله‌گر: حکا...      • حکایت زنی که مردهای شهر را به دام می‌...      • حکایت های پند آموز بهلول: حکایت های ع...      • حکایت جوانی که زبان حیوانات را آموخت:...      • داستان یک زن و شوهر لجباز: داستان یک ...      • داستان خواستگاری دختر ملا نصرالدین: گ...      • داستان ضرب المثل, کار نیکو کردن از پر...      • داستان واقعی زن و درخت گلابی: داستان ...   داستان شنیدنی داستان شنیدنی مردی که یکی را دوتا می‌دید داستان شنیدنی از گلستان سعدی داستان شنیدنی مرد لوچ و پادشاه داستان‌های گلستان سعدی حکایت‌های سعدی حکایت‌های آموزنده داستان کده اسرار داستان فارسی با رد پای شب داستان سرای ایرانی