У нас вы можете посмотреть бесплатно داستان موفقیت کسبو کار برند نایک(نایکی) از صفر تا میلیارد ها دلار Nike или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
فیل اول میخواست اسم برند جدیدشون رو بذاره بُعد ششم، اما تقریبا هیچکس دیگهای از این اسم خوشش نمیاومد. و بعد جف جانسون، اولین کارمندشون، یه ایده گفت که شب قبلش توی خواب به ذهنش رسیده بود: اسمشو بذاریم نایکی. فیل بدون هیچ حسی نگاش کرد و گفت: "چی؟" جانسون گفت: "همون الههی بالدار پیروزی یونان". فیل اون معبدی که توی سفر دیده بود رو یادش اومد. اعتراف میکرد که ارتباط پیروزی و یه برند ورزشی قطعا خیلی با عقل جور درمیومد، اما حقیقت این بود که فیل خودش اول اونقدر مشتاق اسم نایکی نبود. اما مشکل این بود که هر ساعت براشو ن مهم بود و وقتی هیچ وقتی برای هدر کردن نداشتن باید برای اسم تصمیم میگرفتن چون باید هر چه زودتر شروع میکردن به برنامه ریزی برای برند کفش جدیدشون. این طوری شد که بزرگترین برند لوازم ورزشی دنیا بوجود امد بعد از اسم ، یه لوگو میخواستن . از دانشگاه نزدیک دفترشون، یه دانشجوی طراح گرافیک استخدام کردن، و فقط با 35 دلار شناخته شده ترین ارم دنیا رو طراخی کردن حالا که اسم و لوگو شون اماده بود ، اخرینو مهم ترین قطعه پازلشون برای جنگ با آنیتسوکا تولیدکنندهی کفشی بود که بتونه کفشهای جدید اونا رو با یه قیمت مقرون به صرفه وکیفیت عالی تولید کنه. اونا همین الانشم طرحهای کفش جدیدشونو داشتن یه نسخه جدید از مدل کورتز با طرح نایک . باید تولیدکنندهی درست رو پیدا میکردن تا از پس این کار بر بیاد. تمام تولیدکنندههای اولی که امتحان کردن مشکل کنترل کیفیت داشتن. زمان به سرعت پرواز میکرد فیل به کارمندای دور میز توی جلسه نگاه کرد و متوجه شد که همه توی صندلیهاشون فرو رفتن؛ انگار که از دست دادن قراردادشون با آنیتسوکا به معنی پایان بلو ریبون بود. فیل فهمید که باید به تیمش انگیزه بده و تو سخنرانیش گفت: " کار ما با شرکت انیتسوکا به زودی تموم میشه پس به عبارت دیگه، این همون لحظهایه منتظرش بودیم." همه کسایی که دور میز بودن سرشونو آوردن بالا وزل زدن به فیل که میگفت : "دیگه برند یکی دیگه رو نمیفروشیم. آنیتسوکا سالها ما رو عقب نگه داشته. تحویلهای دیر به دیرشون، سفارشهای قر و قاطیشون، مخالفتشون برای اجرای ایدهها و طراحی ما. به این شرایط به چشم یه بحران نگاه نکنیم. بیاید بهش به چشم آزادی وپیشرفتمون نگاه کنیم." وقتی فیل ساکت شد، میتونست موج امیدو اشتیافو از ادمای دور میز احساس کنه. حس و حال همه بعد از سخنرانی فیل تغییر کرده بود و کارمندا احساس کردن که شاید، ، این پایان کار شرکت نباشه. تونستن روی این کار کنن که چطور برند جدید نایکی رو به موفقیت برسونن و چطور با تولیدکنندههای درست شراکت کنن. با اینحال فیل خوب حواسشو جمع کرد که دوباره اشتباهی که با آنیتسوکا کرد رو تکرار نکنه. این باز به جای اینکه فقط با یه تولیدکننده کار کنه، یه شبکه از تولیدکنندهها رو درست کرد که بهش این قابلیت رو داد که روی تولید کنترل داشته باشه. سال 1971، شرکت صنایع ورزشی بلو ریبون رسما تبدیل شد به نایکی . فروش سالانهی شرکت از یک میلیون دلار رد شده بود، و از اون موقع به بعد، توسعه ی نایکی خیلی سرعت پیدا کرد و افتاد تو مسبر تبدیل شدن به مشهورترین برند ورزشی بود که ما امروز میشناسیمش . تو المپیک 1972 نایکی خیلی دیده شدو در سطح جهانی شهرت خیلی خوبی پیدا کرد.. درامدش توی سال 1976 به 14 میلیون دلار افزایش پیدا کرد و بعد فقط توی یک سال دوبرابر شد. تو همون رمان فیل دور تا دور دنیا کارخانه های جدید افتتاح کرد و بازم همه چیز رو صرف سرمایه گذاری برای توسعه کرد. حالا دیگه تنها بازار نایک کفش ورزش نبودو داشت تو مد و فشن هم برای خودش چا باز میکرد. با این حال بعضی از برند های آمریکایی به موفقیتش حسودی میکردنو دنبال بک فرصتی بودن که بهشون ضربه بزنن. بنظر میرسید اوضاع نایکی داره عالی پیش میره. فروش فوق العاده بود، نظرا راجبش مثبت بود و دعواهای حقوقی رو هم پشت سر گذاشته بودن. تنها یه مشکل کوچیک وجود داشت ، اونم اینکه . فیل هر پولی که داشتن رو برای رشد بیشتر سرمایه گذاری میکرد حتی برای اینکه سریع تر رشد کنن قرض هم میگرفتو عملا نقدینگی زیاذی نداشتن فیل برای اینکه واسه توسعه کارش یه پشتوانه قوی تر پیدا کنه داشت به سهامی کردن شرکت فکر میکرد. اما یه روز صبح یه نامه به دستش رسید که همه چیز رو عوض کرد. یه قبض از طرف گمرک ایالات متحده که میگفت نایکی 25 میلیون دلار بهشون بدهکاره. فیل اولش فکر کرد که باید یه جوک یا یه اشتباه عجیب باشه. اینجوری همه چیز بهم میریخت ، بعد از چندتا تلفن، خیلی زود مشخص شد که اون قبض کاملا واقعی بود، و دلیلش هم این بود که رقبای آمریکایی نایکی، کدز، کانورس و چندتا کارخانهی کوچیک ادعا کرده بودن که این کار نایک به تولید اونها صدمه میزنه . نماینده هایی رو به واشنگتن فرستادن و گمرک رو متقاعد کردن که با اعمال تعرفه ای به اسم بهای فروش آمریکایی، رشد نایکی رو متوقف کنن. بهای فروش آمریکایی یه قانون قدیمی بود که میگفت اگه کفشی باشه که توسط شرکتی داخل ایالات متحده آمریکا تولید شده باشه، هر کس که مشابه اونو از خارج وارد کنه باید به اندازه 20 درصد از بهای فروش رقیباش رو به عنوان مالیات پرداخت کنه. کل ایده ی پشت این قانون این بود که ملی گرایی رو ترویج بدن و جلوی شرکتها رو برای وارد کردن محصولاتی که میتونن توی آمریکا تولید بشن رو بگیرن. رقبای نایکی با دولت فدرال لابی کرده بود که این قانون قدیمی رو اجرا کنه.