У нас вы можете посмотреть бесплатно داستان ترسناک چوپان و راز دشت کمر سیاه: شب در چراگاهی اتراق کردم که اجنه... или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
از لحظهای که صابر با چاقو روی درخت نفرینشده خط کشید، انگار چیزی بیدار شد... صبح روز بعد، وقتی صدای ناله از باغ پشت خانهمان پیچید، فهمیدم دیشب، ما فقط وارد یک دشت نشده بودیم، وارد چیزی تاریکتر شده بودیم. و از آن لحظه، زندگیام دیگر هیچوقت مثل قبل نشد... داستان ترسناک: من کریم هستم و با خانوادم، در روستایی در اطراف سیرجان زندگی میکنم و با کشت و کار، در زمینهای کشاورزی و باغات پسته و انار زندگی خودم را، تأمین میکنم. در روستای ما، دشتی به نام دشت کمر سیاه وجود داشت، که هیچکس جرأت نمیکرد، بعد از غروب آفتاب از آنجا عبور کند و حتی با وجود مراتع سرسبز، چوپانها گلههایشان را وارد آن دشت نمیکردند، تا اینکه یک شب من و صابر، دوست صمیمی ام، وقتی توی باغ نشسته بودیم و از هر دری حرف میزدیم، حرف از داستانهای ترسناک و خرافی که در مورد دشت کمر سیاه گفته میشد، صحبت کردیم و صابر که دنبال هیجان و خوش گذرانی بود، از من خواست تا شب وارد آن دشت بشویم و به همه نشان بدهیم که داستانهایی که در مورد آنجا گفته میشود، خرافات است. آن شب با ورودمان به آن دشت، احساس سرمای عجیبی به من دست داد، اما صابر که انگار هیچ مشکلی نداشت ضامندارش را از توی جیبش خارج کرد و روی تنه درخت تناوری که اکثر داستانها حول محور آن درخت گفته میشد، خط و خطوطی کشید تا شجاعت و جرات خودش را نشان بدهد و بعد شروع به خواندن آواز و رقصیدن کرد. اما حسی به من میگفت قرار است اتفاق بدی بیفتد و باید زودتر از آن دشت خارج بشویم. به زور دست صابر را گرفتم و از دشت خارج شدیم. آن شب هر دو به خانههایمان رفتیم، اما صبح وقتی بیدار شدم اتفاقاتی افتاد که با دیدنش مو به تنم سیخ شد. اتفاقات عجیب و غریب و ترسناکی که به دنبال خودش رازهایی را فاش کرد که هیچکس از آن خبر نداشت... داستان ترسناک چوپان و راز دشت کمر سیاه: شب در چراگاهی اتراق کردم که اجنه... لطفا کانال ما را سابسکرایب کنید. همچنین اگر ویدیوهای ما را دوست دارید ،لطفا با لایک کردم ویدئو از ما حمایت کنید و با ما همراه باشید. منتظر در نظرات ارزشمند شما در قسمت کامنت ها هم هستیم. لینک سابسکرایب کانال / @dastan_tarsnak_darre_tars سلام ما تصمیم گرفتیم در این کانال داستان های ترسناک که ارسالی از سمت شما دوستان هست و گاهی غم انگیز و گاهی شاد و در عین حال حاوی پیامهای عبرت آموز هست را با شما به اشتراک بگذاریم . لینک سایر ویدیوها و پلی لیست ها: • داستان اجنه • داستان اجنه • Видео لطفا ما را سابسکرایب کنید و ویدیوهای ما را لایک کنید. لینک سایر شبکه های اجتماعی لینک کانال تلگرام: لطفا کانال ما را سابسکرایب کنید. همچنین اگر ویدیوهای ما را دوست دارید ،لطفا با لایک کردم ویدئو از ما حمایت کنید و با ما همراه باشید. منتظر در نظرات ارزشمند شما در قسمت کامنت ها هم هستیم. لینک سابسکرایب کانال / @dastan_tarsnak_darre_tars سلام ما تصمیم گرفتیم در این کانال داستان های ترسناک که ارسالی از سمت شما دوستان هست و گاهی غم انگیز و گاهی شاد و در عین حال حاوی پیامهای عبرت آموز هست را با شما به اشتراک بگذاریم . لینک سایر ویدیوها و پلی لیست ها: • داستان اجنه • داستان اجنه • Видео لطفا ما را سابسکرایب کنید و ویدیوهای ما را لایک کنید. لینک سایر شبکه های اجتماعی لینک کانال تلگرام: https://t.me/dastandarretarss ترسناک ترین داستان واقعی داستان ارواح ترسناک داستان ترسناک جن داستان ترسناک جدید داستان ترسناک صوتی داستان های واقعی ترسناک داستانهای وحشتناک واقعی داستان های ترسناک ماورایی horror stories Scary stories Iranika Shams clip Sizdah #داستان #داستان_واقعی_ترسناک #قصه_ترسناک #ماورا #داستان_واقعی #داستان_ماورایی_ترسناک ترسناک ترین داستان واقعی داستان ارواح ترسناک داستان ترسناک جن داستان ترسناک جدید داستان ترسناک صوتی داستان های واقعی ترسناک داستانهای وحشتناک واقعی داستان های ترسناک ماورایی horror stories Scary stories Iranika Shams clip Sizdah #داستان #داستان_واقعی_ترسناک #قصه_ترسناک #ماورا #داستان_واقعی #داستان_ماورایی_ترسناک