У нас вы можете посмотреть бесплатно چگونه اسرائیل به بمب اتم دست پیدا کرد؟ или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
در خاورمیانه هیچ کشوری به غیر از اسرائیل بمب اتم نداره. اسرائیل هم به طور رسمی این موضوع رو نه تایید کرده و نه تکذیب. اما چرا؟ خوب اگه اعلام میکرد که داره میتونست واسه خودش بازدارندگی ایجاد کنه. مگه داشتنتش نمادی از قدرت نیست؟ تازه نکته جالبش اینجاست که اسرائیل داره تلاش میکنه تا این قدرت در خاورمیانه، فقط در انحصار خودش باشه. Instagram: / deep.podcast Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast در دوران جنگ ایران و عراق و در تاریخ هفدهم خرداد ماه 1360 خورشیدی، اسرائیل به پایگاه اتمیِ اوسیراک در عراق حمله میکنه. در جریانِ عملیاتی به اسمِ اُپرا. بعد از اون هم در تاریخ 15 خرداد ماه 1386 در عملیاتی موسوم به باغِ میوه، به تاسیساتِ هستهای سوریه حمله کرد. اخیرا هم که شاهد بودیم در 23 خرداد ماه 1404 به پایگاههای نظامی و غیر نظامی ایران حمله کرد. همه اینها نشون میده که اسرائیل در خاورمیانه اصلا دوست نداره هیچ کشورِ دیگهای جز خودش سلاحِ هستهای داشته باشه اما اسرائیل از چه زمانی به این سلاح دست پیدا کرد. در واقع تاریخش بر میگرده به سال 1948 یعنی همون زمانیکه اسرائیل تازه تاسیس شد. این نقطه آغازِ اسرائیل برای دست یابی به این سلاح بود. اسرائیل با همسایههای عربش خیلی تنش داشت و موجودیتش بسیار در خطر بود. به همین دلیل اونا فکر میکردن با داشتن سلاحِ هستهای میتونن موجودیتشون رو حفظ کنند. بن گوریون موسس اسرائیل، با افرادی مثلِ شیمون پِرِز و اِرنست برگمن به طور مخفیانه یک پروژهای رو شروع میکنن. پروژهای که بعدها تبدیل به برنامهی هستهای دیمونا میشه. اما شروع این پروژه اونهم برای اسرئیل تازه تاسیس، کارِ سادهای نبود. در همون روزهای اولِ تاسیس اسرائیل، اونا یک متحد خیلی مهم داشتن. این متحد کسی نبود جز فرانسه. قرار شد اسرائیل به فرانسه کمک کنه تا بحرانِ کانالِ سوئز حل بشه و از اونطرف هم فرانسه به اسرائیل راکتور هستهای بده. تازه فقط راکتور نبود، قرار شد دانشمندای فرانسوی ، تکنولوژی پولوتونیوم رو هم در اختیار اسرائیل قرار بدن. یعنی تمامِ اونچیزهایی که برای ساختِ سلاحِ هستهای موردِ نیازه. نتیجهی این همکاری ، ساختِ یک مجموعه محرمانه به اسمِ دیمونا بود که در صحرای نِگِب قرار داشت. در ابتدا اسرائیل گفته بود اینجا یک کارخونهی نساجیه. که کاملا برای رد گم کُنی این رو گفته بودن و خبری از کارخونه نساجی نبود. همونطور که در جریان هستید قبلا راجع به بحرانِ کانال سوئز صحبت کردیم و من لینکش رو این بالا خدمتتون میذارم. اما همکاری اسرائیل و فرانسه فراتر از بحران کانال سوئز بود. اسرائیل به شدت به دنبال یک بازدارندگی میگشت. حالا این بازدارندگی میتونست هر چیزی باشه و احتمالا قویترینش میتونست بمب اتم باشه. حالا مشکل فرانسه چی بود. فرانسه درگیرِ بحران الجزایر بود. الجزایر دیگه نمیخواست مستعمرهی فرانسه باشه و جمالعبدالناصر در مصر بسیار از جنبش الجزایر حمایت میکرد. فرانسه به دنبالِ راهی میگشت تا بتونه الجزایر رو حفظ کنه و جمالعبدالناصر رو هم بشونه سرِ جاش. اونزمان مصر پرچم دارِ مبارزه با اسرائیل بود. جمالعبدالناصر کلی سلاح از چکاسلواکی خریده بود و هر زمان داشت خودش رو برای جنگ با اسرائیل آماده میکرد. پس یه جورایی ناصر دشمنِ مشترکِ اسرائیل و فرانسه بود. ملی کردنِ کانالِ سوئز و حمایت از گروههای فلسطینی، همهی اینها تهدیدِ مستقیم برای امنیتِ ملی اسرائیل بود. اسرائیل دنبالِ یک فرصت و بهونهای میگشت که بتونه علیهِ ناصر اقدام بکنه. از اونطرف به دنبالِ صحرای سینا هم بود که بشه به آبهای کانالِ سوئز برسن. خوب پس با توجه به همه چیزهایی که گفتیم اسرائیل به اندازه کافی دلیل داشت که علیه مصر اقدام کنه و حتی اگه شد واردِ جنگِ مستقیم بشه. یعنی حتی اگر فرانسه، قول و قرارِ راکتورِ هستهای رو نمیداد، باز هم اسرائیل به مصر حمله میکرد. خوب اگه اینجوری بود و در نهایت قرار بود اسرائیل با مصر بجنگه، پس فرانسه کجای این داستان بود؟ فرانسه چرا اینقدر به اسرائیل وعده وعید میداد؟ فرانسه یک دیدِ سیاسی و طولانی مدت داشت. اونا به اسرائیل به چشمِ یک متحدِ قدرتمند در خاورمیانه نگاه میکردند. متحدی که میتونست منافع فرانسه در خاورمیانه رو حفظ کنه. پس پایگاه دیمونا میتونست راهی برای نفوذ فرانسه در خاورمیانه باشه. جمالعبدالناصر یک تهدید مشترک برای هر دو کشور بود. کسی که باعث شکلگیری یک اتحاد مخفی بین این دو کشور شد. اوج این اتحاد رو در جنگِ کانال سوئز دیدیم. جنگی که انگلیس هم درش حضور داشت. پیِر مِندس فرانس در سال 1954 دستور داد که فرانسه شروع به ساختِ بمب اتم کنه. همزمان هم کلی کمک مالی و تسلیحاتی به اسرائیل میکرد. مهندسان فرانسوی واردِ دیمونا شدن. هدف این بود که یک راکتورِ هستهای برای اسرائیل بسازند و علمِ پولوتونیوم رو هم در اختیارِ دانشمندانشون قرار بدن. همه اینها نشون میداد که برنامه هستهای اسرائیل از همون ابتدا فقط و فقط برای ساختِ بمب اتم بود. تا پایانِ دهه پنجاه میلادی حدود 2500 شهروندِ فرانسوی در دیمونا ساکن بودند و این روستا رو تبدیل به یک شهرِ بینالمللی کردند. مدرسهها و خیابونایی که ساخته بودن به سبکِ شهرهای فرانسه بود. این خیابونا هم پر شده بود از خودروهای رنو. با این وجود همه چیز بسیار رازآلود و سری به نظر میرسید. یعنی هیچکس خبر نداشت که اینا دارند چیکار میکنند. روزنامهنگار آمریکایی ، سیمور هرش، از اون روزها اینطور مینویسه: « کارگرانِ فرانسوی در دیمونا اجازه نداشتن مستقیما برای اقوام و دوستانِ خود در فرانسه یا جاهای دیگر نامه بنویسند. بلکه نامهها را به یک صندق پستی جعلی در آمریکای لاتین ارسال میکردند. این همکاریها کاملا محرمانه بود. فرانسه میخواست هیچکس از کمکِ او به ساختِ سلاحِ هستهای برای اسرائیل خبردار نشود، حتی آمریکا. جالبه که بعدها رئیس جمهور وقتِ فرانسه آقای شارل دوگُل از این همکاری پشیمان شد و گف