У нас вы можете посмотреть бесплатно سال بنگلادش: خاطرات و قصههای از آن دوران или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
در سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۰ خورشیدی افغانستان شاهد یکی از دردناکترین فجایع طبیعی تاریخ خود شد. خشکسالیهای پیاپی سهساله باعث نابودی حاصلات، مواشی و دارایی مردم گردید و فقر گسترده در سراسر کشور بهویژه در مناطق مرکزی، شمال و شمالغرب مردم را زمینگیر کرد. این دوره در میان مردم به نام سال گرسنگی یا سال بنگلادش یاد میشود. در زمستان ۱۳۵۰ برف نبارید و در بهار بارانی نریخت، زمین خشکید و مردم از ابتداییترین منابع غذایی نیز محروم شدند. سبزیهای کوهی، رشقه و شفتل از بین رفت و گندم و آرد کمیاب شد. بسیاری از خانوادهها برای زندهماندن به خوردن علف و گیاهان روی آوردند، اما حتی علف نیز یافت نمیشد. در نتیجه، هزاران کودک، نوجوان و بزرگسال از گرسنگی جان باختند. در این سالها قصههای غمانگیز فراوانی به جا ماند. والدینی ناچار فرزندان خردسال خود، بهویژه دختران، را در برابر اندک غذایی میفروختند یا حتی بدون پول به دیگران میبخشیدند تا از مرگ آنان جلوگیری کنند. روایتهایی از مادری که پنج فرزندش را به بازار آورده و با گریه فریاد میزد «پول نمیخواهم، نان دهید تا زنده بمانند» نماد عمق این فاجعه است. نجات مردم افغانستان در آن زمان مدیون کمکهای بشردوستانه بود. کشور تازهاستقلالیافته بنگلادش و سازمان ملل با همکاری حکومت ظاهر شاه مقدار زیادی برنج برای مردم فراهم کردند. هر خانواده تنها هفت سیر برنج سهم داشت و مردم کیلومترها در برف و سرما پیادهروی میکردند تا این مقدار اندک را به خانه بیاورند. این کمکها مانع از نابودی کامل ملت شد و افغانستان را از یک فاجعه انسانی فراگیر نجات داد.