У нас вы можете посмотреть бесплатно جان دلم-شعر: عباس معروفی- صدای شهابالدین شیخی или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
جان دلم....! شعری از : عباس معروفی با صدای: شهاب الدین شیخی عاشقت باشم میمیرم یا عاشقت نباشم؟ نمیدانم کجا میبری مرا همراهت میآیم تا آخر راه و هیچ نمیپرسم از تو هرگز. عاشقم باشی میمیرم یا عاشقم نباشی؟ این که عاشقی نیست این که شاعری نیست واژهها تهی شدهاند بانوی من! به حساب من نگذار و نگذار بی تو تباه شوم! با تو عاشقی کنم یا زندگی؟ در بوی نارنجی پیرهنت تاب میخورم بیتاب میشوم و دنبال دستهات میگردم در جیبهام میترسم گمت کرده باشم در خیابان به پشت سر وا میگردم و از تنهایی خودم وحشت میکنم. بی تو زندگی کنم یا بمیرم؟ نمیدانم تا کی دوستم داری هرجا که باشد باشد هرجا تمام شد اسمش را میگذارم آخر خط من. باشد؟ بی تو زندگی کنم یا بگردم؟ همین که باشی همین که نگاهت کنم مست میشوم خودم را میآویزم به شانهی تو. با تو بمیرم یا بخندم؟ امشب اسبت را میدزدم رام میشوم آرام مبهوت عاشقی کردنت . با تو اول کجاست؟ با تو آخر کجاست؟ از نداشتنت میترسم از دلتنگیت از تباهی خودم همهاش میترسم وقتی نیستی تباه شوم. بی تو اول و آخر کجاست؟ واژه ها را نفرین میکنم و آه می کشم در آیینه ی مهآلود پر از تو میشوم بی چتر. من بی تو یعنی چی؟ غمگین که باشی فرو میریزم مثل اشک. نه مثل دیوار شهر که هر کس چیزی بر آن به یادگار نوشته است. تو بیشتر منی یا من تو؟ در آغوشت ورد میخوانم زیر لب و خدا را صدا میزنم. آنقدر صدا میزنم که بگویی: جان دلم! عباس معروفی اجازهی خوانش و انتشار این شعر از آقای معروفی کسب شده است. با بزرگواری گفتند «ادبیات مال همه است» یک نوضیح غیر ضروری: این شعر را اولین بار در صفحهی فیس بوکی «شعری که زندگی است». دیدم بعد از مدتی یکبار این شعر را ا تلفنی برای عزیزی خواندم و برای امتحان ضبطش هم کردم. راستش شعر خواندن نیز برای من همچون شعر گفتن حال و هوا دارد. اگر گاهی برخی صداهای محیطی در هنگام شعر خوانی حضور دارد،عذرخواهی میکنم..زیرا نمیتوانستم یک بار دیگر این شعر را ضبط کنم زیرا به نظرم تصنعی میآمد.. به همین شکل ساده با شما به شراکت گذاشتم