У нас вы можете посмотреть бесплатно شبهای بخارا : پوری سلطانی или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
غروب یکشنبه 17 خرداد 1394 کانون زبان فارسی میزبان یکی دیگر از شبهای بخارا بود، شب پوری سلطانی که همزمان بود با جشن دویستمین شماره بخارا. از جمله حاضران در این جلسه میتوان اشاره داشت به : احمد پوری، صفدر تقیزاده، محمدعلی عمویی، شکوفه شهیدی، فریده رهنما، فریبرز رئیس دانا، ناهید حبیبی آزاد، ربکا جلیلی ( همسر محمدرضا لطفی)، محبوبه مهاجر، ماندانا صدیق بهزادی، نگار اسکندرفر و …. ابتدا علی دهباشی گفت : خوشحالیم که امشب رونمایی از جشن نامه پوری سلطانی مصادف است با انتشار دویستمین شماره مجله بخارا. از فروردین ماه 1369 که نخستین شماره کِلک را منتشر کردیم ( که 94 شماره ادامه داشت) تا امروز که دویستمین را ملاحظه میکنید، راهی پرماجرا را طی کردیم. ما با پشتیبانی و همفکری و ارشاد استادانی آغاز کردیم که امروز در میان ما نیستند. در اینجا با ذکر نام شریف آنها که آگر بودند در این مجلس حضور داشتند یادشان را گرامی میداریم. استادانی همچون : ایرج افشار، احمد تفضلی، غلامحسین یوسفی، مهرداد بهار، فریدون آدمیت، عبدالحسین زرین کوب، سید جلال آشتیانی، امیرحسین آریانپور، مرتضی ممیز، اسماعیل فصیح، مهدی اخوان ثالث، سید ابوالقاسم انجوی شیرازی، قمر آریان، علی فاضلی، شاهرخ مسکوب، محمد امین ریاحی، محمد حسن لطفی، سهراب شهید ثالث، محمود روحالامینی، محمد ابراهیم باستانی پاریزی. نخسین سخنران این مجلس سیدعبدالله انوار بود که از پوری سلطانی و کتابداری ایران سخن گفت: درباره بانوی فرهیخته و کتابدار والامقام ایران سرکار خانم پوری سلطانی اگر قلم شکستهام یاری بیان یک از صد محسنات ایشان برآید، از این قلم بیحد شکرگزار خواهم بود. چه آن توانسته است برای این شکستهقلم در این پایان عمر از این دریای حسن دُریابی کند و برای نویسندة فقیر و مسکین آن ذکاتی فراهم آورد. باری: یک دهان خواهم به پهنای فلک تا بگویم شرح این رشک ملک سخنران بعدی دکتر نوش آفرین انصاری بود تا از « پوری عزیزش » سخن بگوید : خدمت استادان و همکاران گرامی سلام عرض میکنم، بهخصوص که جلسهای است چندمنظوره برای نکوداشت هفتادوهفتمین سالگرد تأسیس کتابخانۀ ملّی، دهمین سالگرد افتتاح ساختمان جدید و تجلیل از نیم قرن تلاش استاد گرانقدر خانم پوراندخت سلطانی و بزرگوارانی در جلسه حضور دارند که مدتها بود آنها را زیارت نکرده بودم. همواره از اینکه در طول زندگی، با دو بانوی بزرگوار که به این سرزمین خدمتهای بسیار کردهاند نزدیک بودهام، برخود بالیدهام. در سال 1342، با توران میرهادی و در سال 1345، با پوری سلطانی آشنا شدم و با هر دوی آنها، که یکی در حوزۀ تعلیم و تربیت و دیگری در حوزۀ کتابداری و اطلاعرسانی برگردن ایران و ایرانی حق دارند، ارتباط نزدیک داشته و دارم.در طول دهههای گذشته، ساعتهای بسیاری را در باب مسائل گوناگون عمومی و خصوصی باهم سخن گفته و تبادل تجربه کردهایم؛ و بسیار پیش آمد که من در حضور یکی از این دو به دیگری فکر کردم و پیامآور حس نزدیکی و دوستی این دو نسبت به هم بودم. در این چند دقیقه، به تعدادی از موارد تشابه این دو دوست گرانقدر اشاره میکنم. – هر دو ایران و فرهنگ ایرانی را بسیار گرامی میدارند. – هر دو غرب و فرهنگ غربی را بهخوبی میشناسند. – هر دو مدیرانی لایق، تأثیرگذار و انسانسازند. – هر دو به فرهنگ مشارکت اعتقاد دارند و همکاران بسیاری را در این راه آموزش دادهاند. – شخصیت نافذ و تأثیرگذار هر دو زندگی افراد زیادی را تغییر داده است. – سبک نوشتار هر دو روشن، صریح و بدون پیرایه است. مقالههای خانم سلطانی درکتاب فرصت حضور (1383) و نوشتههای خانم میرهادی در باب فرهنگنامۀ کودکان و نوجوانان نمونههای بارز تسلط و احترام این دو نسبت به موضوع و به خواننده است. پس از آن نوبت به بهاءالدین خرمشاهی رسید تا با این عنوان به سخنرانی بپردازد : پوراندختنامه در این نوبهار، دلخوشی خویشان، دوستان و سپاهی از شاگردان استاد بزرگ و پایهگذار کتابداری علمی و امروزین ایران، عافیت و سلامتیابی سرکار خانم پوراندخت سلطانی شیرازی است. آخرین سخنران این شب بخارا کامران فانی بود که از « بانوی بهشتی» حکایت کرد: آشنایی با استاد ارجمندم خانم پوری سلطانی، یکی از برجستهترین و اثرگذارترین چهرههای علمی و فرهنگی روزگار ما، بزرگترین رویداد زندگیام بود. سپس گروه موسیقی سرو آزاد قطعاتی را اجرا کرد: پوریا اخواص ( آواز)، علی مصطفوی ( تار) ، حمیدرضا آفریده ( کمانچه) ، امیر محمود صفرپور ( تنبک). پس از اتمام موسیقی علی دهباشی به نمایندگی از جمع حاضر از استاد سایه تقاضا کرد که چند کلمهای از پوری سلطانی بگوید و امیرهوشنگ ابتهاج چنین گفت : پوری سلطانی برای من جان جانان است، یعنی مرتضی کیوان. از کیوان چه میتوانم بگویم . فقط چند نکته ظریف درباره وصیتنامهای است که از او به جا مانده. وقتی کیوان این وصیتنامه را مینوشت، از سرنوشت خود خبر داشت و میدانست چند ساعت دیگر نخواهد بود. اما در دستخط او هیچ ارتعاشی نمیبینیم ... گزارش کامل این نشست را در وبسایت مجلۀ بخارا مطالعه کنید. نشانی شبکههای اجتماعی https://bukharamag.com/ / bukharamag / alidehbashi7 / bukharachronicles https://t.me/s/bukharamag