У нас вы можете посмотреть бесплатно Afrasiab - Ordoogahe Marg [Official Visualizer] или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
اردوگاه مرگ کلام و اجرا: افراسیاب آهنگساز: دیاک ویدیو و جلد: گودو تاریخ نشر: ٢٢ بهمن ۱۴۰۳ قسمت ۱: اینجا حتی از دور قشنگ نیس دود غلیظ محاصره کرده کل فضای شهرک و آسمونو تنها چیزی که دیده میشه یه دیوار بلنده با سیم خاردارِ روش که توش جا داده میلیون جون بیارزش که زندگیشون وابستهس به خم و فشارِ انگشتِ اشارهی پاسبونا متوقفه زمان انگار هر دقیقه یه ساعته، هر ساعت یه روز جون میکنه عقربه با هر تکون استبداد توی اوجشه حتی جسدو میبرن با پابند به گور توی جنگیم با غروبای تلخ اینجا اتفاقای عجیبی واسه مغز میفته خوش اومدی به اردوگاه مرگ مقرراتشون سکوتِ محضه معترض میشه با یه گلوله حذف گاهی میسازن حتی از بهترینها ربات با خُرد کردنِ روح و روان و مغز ما، هر روز میدیم به بذرِ امید آب داد میزنیم تو صحنه امیدوار، تا مبادا بکنن رخنه تومون چرا که بیرحم دارن تو این حرفه نبوغ همه محکوم به کار اجباریم در ازای زنده بودن تو این خاک اشغالی اینجا سر صبحا میشن به طناب دار آویز قد هزار کتاب خونه، درد خاطره داریم تا چشم بذاری، میبینی از عزیزات فقط مونده یادشون و یه جای خالی توی ظلمه این اردوگاه تا وقتی میچرخه به دست یه قاتل جانی همخوان: ماییم و رویای آزادی زدیم دل خون رو به دریا پر شده اردوگاه از خون تو، خشمِ فروریخته تو خون رو دریاب نداره هیچجوره تسلیم و یأس جا تو قلبای سوزانِ تیمِ بیدارا، بدون توی جنگیم ما بیوقفه تا لحظهی نابِ فرو ریختن دیوارا قسمت ۲: خیلی ساله که این اردوگاه زیر فشار و ستم و استبداده زندگی کردن یه رویاست وقتی حتی زنده موندن یه استثناعه غروب اینجا بیرحم کشندهس سرخیش میسوزونه باوراتو حتی میکنه تهِ دلِ سنگو خالی گاهی هم پیکرِ آهنو ذوب به وضوح میشه دید آدمارو که هر روز دارن میشن هی فرسوده تر کورهها با گرمی پذیراشونن، اگه یه موقعی برن از کوره در همه روی هم دفنیم تو این همهمه همه توی صف مرگیم ولی همچنان معنا میسازیم از دردا تو چنگالِ خفقان و سرکوب و جبر میزنیم زل به آسمون، میشیم توی دلِ خیال غرق با رویای آزادی میریم تا یه جا دور، پرت، سبز رنگ تو همین حین، که زیر لب زمزمه میکنیم آزادی میاد به زودی یهو نگاه خیرهمونو میدزده، دود کورههای آدم سوزی همخوان: ماییم و رویای آزادی زدیم دل خون رو به دریا پر شده اردوگاه از خون تو، خشمِ فروریخته تو خون رو دریاب نداره هیچجوره تسلیم و یأس جا تو قلبای سوزانِ تیم بیدارا، بدون توی جنگیم ما بیوقفه تا لحظهی نابِ فرو ریختن دیوارا قسمت ۳: توی دل همین شبای تیره و تار، توی این سکوت مرگبار گاهی آسمون با خشم میباره، روی این خاک خونی مثل گلوله رگبار نگاه میکنم از پنجره به بیرون، دود میبلعه هر امیدی که هستو از اون طرف با نوید آزادی، چشمک میزنه بهم تَرَک دیوار ببین، هنوز روشنه مشعل امید میده نور بمون، میشه بود، بمون هرچند تو قفس نفس میکشیم نیمه جون، زیر تیغ زور، به زور ولی بدون اینه راز بقا، که تو پوچی از رنج، معنا خلق کنیم واسه بقا شاید فقط همین باشه دوا اینجا که هرآن ممکنه کفرِ ماشه دراد، بی دلیل همش جبره، این اردوگاه نگاه کنی از هر سمت بهش ولی باید باورش کنی که راه ادامه دادن فقط جنگه هنوز میشه زنده بود، انتخاب کرد، اینو یادت باشه هروقت که شدی گم تو راه شکست ناپذیره ارادهای که شده مقاوم تر از فولادِ در اردوگاه همخوان: ماییم و رویای آزادی زدیم دل خون رو به دریا پر شده اردوگاه از خون تو، خشمِ فروریخته تو خون رو دریاب نداره هیچجوره تسلیم و یأس جا تو قلبای سوزانِ تیم بیدارا، بدون توی جنگیم ما بیوقفه تا لحظهی نابِ فرو ریختن دیوارا