У нас вы можете посмотреть бесплатно قرائتی / برکات تقوا در زندگی 28 اردیبهشت 98 или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
موضوع: برکات تقوا در زندگی 1- توسعه مهر و قهر الهی 2- تقوا، شرط قبولی اعمال 3- ماجرای قربانی فرزندان آدم 4- انفاق از آنچه دوست داریم 5- تقوا، عامل آمرزش گناهان و اصلاح امور 6- رحم کردن مردم به یکدیگر 7- ارتباط با خدا، ارتباط با مردم دانلود صوت برنامه: http://gharaati.ir/pic/sound/darsha/9... بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله رب العالمین، بعدد ما احاط به علمه «الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي» بحثمان دربارهی گناه بود و تقوا، آلوده شدن به گناه، دوری از گناه، دوری از گناه تقوا بود و آنها هم که معلوم است. از خواهرها که بچهشان شلوغ میکند تقاضا میکنم با قدم زدن در آخر سالن، آخر رواق، بچه را آرام کنند که جلسه بدون همهمه باشد. خواهش میکنم خواهرها عنایت کنند. رسیدیم به اینکه برکات تقوا چیست. میفرماید: اگر مردم باتقوا باشند، «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ» قاری: «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/96) اگر مردم اهل ایمان و تقوا باشند، «فَتَحنا» باز میکنیم، برکات از آسمان و زمین. ما دو رقم توسعه داریم، یک توسعه مهر و یک توسعه قهر، بگذارید یک مثال بزنم. دکتر دو بار در دو مورد میگوید: مریض هرچه میخواهد بخورد، بخورد. یکی مریض خوب شده، میگویند: الحمدلله خوب شده و دیگر پرهیز ندارد و هرچه خواست بخورد، یکی هم مریض دیگر مردنی است. این مریض دیگر خوب شدنی نیست، میگوید: هرچه میخواهد بخورد، بخورد. پس هرچه میخواهد بخورد، بخورد دو معنا دارد. یک کسی میگفت: فلانی که منبر میرود اینقدر مردم میریزند در مسجد و حسینیه، میگوید: آقا در را ببندید، در را ببندید، یعنی دیگر جا نیست. نیایید! من که منبر میروم، او میگفت: این ده تایی هم که نشستند، فرار میکنند. میگویم: در را ببندید که اینها بیرون نروند. خلاصه در را ببندید دو تا معنا دارد، در را ببندید که دیگر کسی نیاید. یا در را ببندید این چهار نفری که هستند نروند. دو بار آدم چشمهایش را هم میگذارد. یکی خوابش میگیرد چشمش را هم میگذارد، یکی هم چشمش را هم میگذارد که خواب درونش نیاید. 1- توسعه مهر و قهر الهی دو تا توسعه داریم، یک توسعه که خدا کسی را دوست دارد به او میدهد، یک توسعهای که خدا قهر میکند. میگوید: بگذار کامش را از این دنیا بگیرد. صلواتی بفرستید (صلوات حضار) فرق این دو تا چیست؟ فرقش این است که در توسعه به مؤمنین وقتی میخواهد بگوید: اهل ایمان و تقوا را توسعه میدهیم، کلمه برکات را به کار میبرد. میگوید: «لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ» ولی در افراد دیگر نمیگوید: برکات، میگوید: توسعه میدهیم. کلمه برکت را برمیدارد. یعنی پول خیلی دارد و خانهاش بزرگ است و مهمان درونش نمیرود. قالیها ابریشمی و دستباف است، گرسنه رویش نمینشیند سیر شود. خودنویسش خیلی قیمتی است، کلمه حق با آن نوشته نمیشود. ولی گاهی یک خودکار ارزان است، آدم کلی صفحه حرفهای جالب مینویسد. برکت چیز دیگری است. نقش، پیغمبر ما اشرف مخلوقات است، وقتی در غار میرود، تار عنکبوت حفظش میکند. این تار عنکبوت برکت دارد. این همه سنگ روی کره زمین است، هیچکدام از این سنگها پیغمبر را حفظ نکردند اما تار عنکبوت پیغمبر را حفظ کرد و این را برکت میگویند. برکت غیر از توسعه است. خیلیها مالشان زیاد است، علمشان زیاد است، آدمهایی داریم خیلی دانشمند هستند اما از عمرشان خیر نمیبینند. برکت آدم خیر میبیند. قرآن میگوید: اگر میخواهید خیر ببینید، به گناه رسیدید خودتان را نگه دارید. لقمه حرام را رسیدی نخور، خدا از راه حلال برایت میرساند. 2- تقوا، شرط قبولی اعمال برکت دوم، اگر کسی به گناه رسید خودش را نگه دارد، کارهایش را خدا قبول میکند. «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» قاری: «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» (مائده/27) این آیه قرآن است، میگوید: اگر تقوا داشته باشی خدا کارت را قبول میکند. تقوا نداشته باشی، شبی دو لیتر هم اشک بریزی، کارت قبول نمیشود. به گناه رسیدی، بگو: آقا اینجا گناه است، معذور هستم. آقا این حرف را نزن، غیبت است. این غذا را نخور، این نگاه را نکن، اگر تقوا داشته باشید کار شما قبول میشود. ما خودمان هم همینطور هستیم. اگر یک چیزی مثل حلوا، اگر این حلوا در سینی باشد کنار خیابان نمیخوریم، میگوییم: این حفاظت نشده است، اگر این حلوا در نایلون بود، بسته بندی بود که گرد و خاک رویش ننشست، مگس رویش ننشست، میگوییم: این حلوا را بده. تقوا اگر حفظ شود، تقوا یعنی حفاظت، اگر این حلوا در حفاظت باشد شما میخوری، خرما اگر در حفاظت باشد، میخوری، اما اگر خرما روی حصیری بود، جلوی گرد و خاک و انواع حیوانها و حشرات، میگویی: نه، این بهداشتی نیست. آکبند، اگر یک غذایی آکبند بود شما مصرف میکنی، اما اگر درش باز بود و هرکس آمد یک انگشت زد، میگوید: نه، این دهنی است و من نمیخورم. همینطور که غذا آکبند خوب است، حلوا و هر غذای دیگر آکبند خوب است، انسان هم همینطور است، اگر انسان حفاظت شده بود، کارهایش قبول است. «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ» هرچه تقوا بیشتر باشد اجر کار بیشتر میشود. 3- ماجرای قربانی فرزندان آدم قرآن یک آیه دارد میگوید: «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» (مائده/27) قاری: «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً» حاج آقا: «فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما» قاری: «فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ» حضرت آدم دو تا بچه داشت، هابیل و قابیل، یکی دامدار بود و یکی کشاورز بود. دامدار بهترین گوسفندش را داد و کشاورز بدترین گندمش را داد. خدا از دامدار قبول کرد، از کشاورز قبول نکرد. عصبانی شد و حسادتش گل کرد، گفت: تو را میکشم، گفت: تو هم مرا بکشی، من به تو دست درازی نمیکنم.