У нас вы можете посмотреть бесплатно هما میرافشار، شاعر و ترانهسرا или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
یادی کنیم از هما همایون ملقب به (هما میرافشار)، شاعر و ترانهسرا سوم اسفند 1325 در تهران متولد شد. وی سرودن شعر را در سالهای دبیرستان آغاز کرد. چندین سال بعد هما با علی میرافشار ازدواج کرد و بعد از آن نام خانوادگی خود را به میرافشار تغییر داد. هما شعر، عکس، و داستان در یک روزنامه و یک هفتهنامه منتشر میکرد. وی دارای دو فرزند است یک پسر به نام کیوان (کوین) و یک دختر به نام کتایون. وی در گروهی با اسدالله ملک کار تعلیم را آغاز کرد و در سال ۱۹۶۲ از دانشگاه موسیقی فارغالتحصیل شد. هما میرافشار با خوانندگان معروف ایرانی همکاری داشتهاست. وی در سال ۲۰۰۵ برنده Persian Golden Lioness Awards از آکادمی موسیقی شدهاست. ترانههای هما میرافشار دارای سبکی خاص و بسیار زیبا هستند. هما میرافشار، نامی آشناست برای دوستداران موسیقی ایرانی که سالهاست اشعار او را همراه با موسیقی ایرانی شنیده شده اند. از معروفترین ترانه های او میتوان به "هم قسم" با صدای معین، "افسانه هستی" با صدای هایده ، "شما" با صدای ابی ، "دل من" با صدای داریوش و "بیقرار" با صدای حمیرا اشاره کرد. هما میرافشار در این سالها دو کتاب با نامهای «گلپونهها» و «آلالهها» منتشر کردهاست. وی در حال حاضر ساکن لس آنجلس، کالیفرنیا است. خوانندگان و اهنگسازان موسیقی ملی ایران همواره به اشعار وی علاقه مند میباشند به طوری که میتوان هما میر افشار را معروف ترین و بهترین شاعر از دیدگاه اکثر اهنگسازان و خوانندگان سرشناس دانست. از نظر موسیقیدانان ایران از ویژگی های اشعار هما میرافشار این است که براحتی با اهنگ عجین میشود و تلفیق شعر و موسیقی به نحوه صحیح به گوش مخاطب ارائه میگردد. وی شاعر ترانه معروف گلپونه های وحشی دشت امیدم با صدای ایرج بسطامی و اکبر گلپا میباشد. (برایشان آرزوی سلامتی و طول عمر داریم) پروانه! ای از عشق و ناكامی نشانه ای یادگار عاشقی در این زمانه در شعله می سوزد پرت پروا نداری پروای جان در حسرت فردا نداری سودا مكن جان در بهای آشنایی دیگر ندارد آشنایی ها بهایی پروانه ، این دلها دگر درد آشنا نیست در بزم مستان هم ، دگر درد آشنا نیست پروانه ، دیگر باده ها مستی ندارد جز اشك حسرت ، ساغر هستی ندارد پروا كن از آتش ، كه می سوزد پرت را یكدم نسیمی می برد خاكسترت را پروانه ، آن شمع امید شام تارت آخر سحر گه می شود شمع مزارت