У нас вы можете посмотреть бесплатно روزی تیتر زدیم؛ «پیشبینیهای کیسینجر ایران»، فراموش شد или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
حدود ۱۵ ما پیش که هنوز دبیر سیاسی دیدارنیوز بودم، برای چندمین بار از آقای دکتر مطهرنیا دعوت کردیم که مسایل روز را به تحلیل بنشینیم. ارتباط من اسفندیار عبداللهی با آقای مطهرنیا از دوران دانشگاه بود اما حدود ۲۰ سال فاصله افتاد تا زمانی که در ایرنا مسئول ستون احزاب شدم. همزمان در دیدارنیوز هم دبیر سرویس سیاسی بودم. در دو رسانه کار می کردم هر کدام نصف روز. یعنی صبح تا ظهر در دیدار بودم و عصر تا شب در ایرنا. دوره جدید ارتباط گیری با آقای مطهرنبا در این مقطع بود. که همزمان شد با کلید خوردن و پررنگ شدن بخش گفتوگوهای ویدیویی من در کشور. آقای تاجزاده و چند تن دیگر همیشه جز کارشناسان پر بازدید ما بودند و آقای مطهرنیا را هر ماه یک بار دعوت می کردیم گاهی که فراموش می کردیم از ایشان دعوت کنیم خود ایشان تماس می گرفت و احوالپرسی می کرد. پیشنهاد موسسه سیمرغ باریخ ایشان ماهها روی میز من بود، یعنی جناب آقای محمدیان قرارداد همکاری پیشنهادی آقای دکتر مطهرنیا برای بررسی و نهایی شدن را به من سپرده بود. با توجه به محدودیت منابع مالی دیدار در آن دوره هرگز به امضا نرسید. اما در مورد دعوت از ایشان مجموعه دیدار بر این نظر بود که چون گفت وگوهای آقای مطهرنیا بازدید و بازخورد کافی نمی خورد بهتر است کمتر مزاحم ایشان بشویم. این را صراحتا عرض می کنم. کارها پیش می رفت تا مهر ۱۴۰۳ که اینجانب از مجموعه ارزشمند دیدارنیوز بعد از حدود ۷ سال جدا شدم و تشکیلات راه و چاه را راه انداختم. همزمان در روزنامه اعتماد سردبیر گروه فیلم آن رسانه شدم که البته شش ماه دوام داشت اما در همان ماه اول آغاز به کار استودیو راه و چاه، از آقای دکتر مطهرنیا دعوت کردم که تشریف بیاورند استودیو. درست زمانی این دعوت انجام شد که دیدارنیوز اقدام به انتشار چند دقیقه از گفتوگوی آخر من با دکتر مطهرنیا در باره حمله اسرائیل کرده بود که به شدت دست به دست شد. گفتوگوی ما متصل شد به این اتفاق وایرال شدن بخشهایی از گفتوگوی قبلی ما و انتشار گفت وگوی راه و چاه با تیتر «پیشبینیهای کیسینجر ایران» موجی از استقبال را به همراه داشت. تمام پیکهای معتبر سیاسی دست به کار شدند و قسمت اول گفتوگوی راه و چاه را مانند پارچه نذری خورد و تکه تکه کرده و مورد استفاده قرار دادند. در واقع یک انفجار خبری تحلیلی به نفع آقای مطهرنیا اتفاق افتاد و ... به فاصله اندکی تا تنور گرم بود نان بعدی را چسباندیم و یک مناظره شکل دادیم مناظره بین مطهرنیا و احمدزاده کرمانی. این کار نیز حتی بیشتر و موثر تر از کار قبلی وارد گوشیها مردم شد. این دو کار و کار قبل از آنها در دیدارنیوز در واقع بیس و فونداسیون جدیدی شد برای معرفی یک چهره دانشگاهی که تا قبل از آن در محافل خاص شناخته می شد. یعنی بخشی از جامعه الیت آقای مطهرنیا را میشناخت. حالا از بچه ۱۳ چهارده ساله تا سنین کهنسالی که یک موبایل در دست داشتند مطهرنیا را می شناختند. تا قبل از این اتفاقات آقای دکتر مطهرنیا رابطه بسیار خوبی با خبرگزاریها داشت و حتی به یاد دارم سر کلاس درس هم گاهی پاسخ تلفن خبرنگاران را می داد، اما تقریبا تمام مصاحبه های ایشان در فرم متنی تهیه و منتشر میشد. اگر اشتباه نکنم تقریبا اتفاق مهم دوره جدید زندگی رسانهای دکتر مطهرنیا متکی به خاطر شیفت شدن از گفتوگوهای کلاسیک متنی به کارهای تحلیلی ویدیویی و تلویزیونی شد و باز اگر درست به خاطر داشته باشم تنها و تنها کسی که با ایشان گفتوگوی ویدیویی انجام می داد من بودم و دیدانیوز و بعد راه و چاه. خلاصه اینکه دنیای جدید آقای دکتر مطهرنیا به این شکل ساخته شد. امروز علاوه بر کانال و پیج خودشان که به واسطه چهره جدیدشان ، رسانه های مختلف و حتی کنفرانس های اقتصادی و محافل دیگر برای ایشان از یک ماه قبل زنبیل می گذارند. به همین دلیل اصلا فرصت نمی کنند به ما سر بزنند و حتی جواب بدهند. لازم بود این قصه را ذکر کنم. چون بسیاری بی خبران گاهی فکر می کنند این اسفندیار و راه و چاه است که مدیون آقای دکتر است. من و آقای دکتر یک دوست مشترک داریم یک روز که همه دور هم جشن کوچکی داشتیم رو کرد به آقای مطهرنیا و گفت رسانههایی مثل راه و چاه قدر شما را می دانند فرمودند نه، حتی یک ریال هم به ما ندادند. آن بنده خدا واقعا فکر می کرد آقای مطهرنیا از روز ابتدایی که عالم خلق شد، در اکسپولور به دنیا آمده و لطف کرده دعوت ما را پذیرفته. این یادداشت برای کسانی است که چند ماهی است آقای مطهرنیا را می شناسند.