خزان شعری از فرخی سیستانی با صدای بهزاد جعفرپور در شعر خوانی скачать в хорошем качестве

خزان شعری از فرخی سیستانی با صدای بهزاد جعفرپور در شعر خوانی

مرا چه وقت خزان و چه روزگار بهار چو دور باید بودن همی ز روی نگار بهار من رخ او بودو دور ماندم ازو برابر آمد بر من کنون خزان و بهار اگر خزان نه رسول فراق بود چرا هزار عاشق چون من جدا فکند از یار ببرگ سبز چنان شادمانه بود درخت که من بروی نگارین آن بت فرخار خزان در آمد و آن برگها بکند و بریخت درخت ازین غم چون من نژند گشت و نزار خدای داند کاندر درختها نگرم ز درد خون خورم و چون زنان بگریم زار کسیکه او غم هجران کشیده چون من نیست ز بهر برگ درختان چرا خورد تیمار مرا رفیقی امروز گفت: خانه بساز که باغ تیره شد و زرد روی و بی دیدار جواب دادم و گفتم درخت همچو منست مرا ز همچومنی ای رفیق باز مدار من و درخت کنون هر دوان بیک صفتیم منم ز یار جدا مانده و درخت از بار خزان شعری از فرخی سیستانی اجرا : بهزاد جعفرپور موسیقی: Music: Calvin Clavier -Fall sad autumn #بهزاد_جعفرپور #شعر_خوانی #فرخی_سیستانی