У нас вы можете посмотреть бесплатно بیوگرافی کامل شاه محمد خدابنده (چهارمین پادشاه صفوی): سرگذشت شاه محمد-خدابنده از زبان خودش или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
سلام، به کانال «دنیای کتاب صوتی» خوش آمدید. من حسام سانی هستم و این روایت ویژه، بازتابِ صدای شاهِ چهارمِ سلسلهٔ صفوی، شاه محمد-خدابنده است؛ شاهی که تاج را از برادرش به ارث برد و در دورانی پر از تلاطم، خود را یافت در میان توطئهها، اختلافات قدرت، و حوادثی که تاریخ ایران را در مسیر تازهای قرار داد. من – شاه محمد-خدابنده – با شما سخن میگویم؛ نه از بیرونِ تاریخ، بلکه از درونِ قلمرو، از پشت پردهٔ دربار، از قلب شهری که هر روزش طوفانی بود… این ویدیو قرار است ما را وارد آن دوران کند: از انتخاب من به سلطنت، از نقشِ نابیناییام، از امیرانِ خردمند یا طماع، از شورشها و تهاجماتی که کشور را لرزاند؛ و از آن سوی، از امیدهایی که هنوز در دلِ این پادشاهی شکننده زنده مانده بود. در این روایت، ابتدا به کودکی و زندگی پیش از تخت میپردازم: چگونه در زمان پدرم، شاه طهماسب اول، جوان بودم و مسئولیتهایی دریافت کردم، چگونه نابینایی نسبی من از همان آغاز، هم محدودیتی بود و هم فرصتی تا دیگران را پشت صحنه هدایت کند. سپس گام به گام پیش میآیم تا به آن لحظهٔ حساس میرسیم که برادرم، شاه اسماعیل دوم، با حکومت کوتاهمدتش، میدان را برای من باز کرد؛ و من با تمامِ معایب و مزایایم، بر تخت نشستم. اما حقیقت آن است که سلطنت من، با ثبات نبود. قدرت در دستانِ امیران قزلباش و دربار بود، و من هرچند شاه ظاهری بودم، اما در واقع تابعِ نیروهای بزرگِ دربار و ائتلافهای قبیلهای بودم. در این دوره، از یک سو تهدیدات خارجی – مانند حملات امپراتوری عثمانی و ازبکها – چون زنگ خطر برای کشور به صدا درآمد، و از سوی دیگر، اختلافات داخلی، توطئهها، تقسیم قدرت، آرامش را از ایران گرفت. من در این ویدیو با زبان «منِ شاه»، به شما میگویم چطور احساس میکردم: گاهی تنها و منزوی، گاهی محصور در سلسلهای از فرمانها و توصیهها، و گاهی ناظر بر کشمکشهایی که فراتر از توان من بود. شما خواهید شنید چگونه زنِ قدرتمند دربار، مهدعلیا، به رفت و آمد قدرت شکل داد؛ چگونه من ناچار شدم خزانه را به امیران بسپارم؛ چگونه انتخاب جانشین برایم به کابوسی بدل شد؛ و چگونه در نهایت، پاسخگوی فشارها شدم. این روایت، تنها تاریخ نیست؛ تجربهٔ یک انسان است، شاهی که تاج داشت ولی نه به آن معنا که باید قدرتمند باشد؛ پادشاهی که در برقِ زرّ و زیور، گم شده بود، در میان سایههای قدرتِ بزرگتر. چرا این داستان اهمیت دارد؟ زیرا که هرگاه حاکمیت مرکب از نیروهای بیرونِ حکومت شود، آنگاه کشور دستخوش بحران میشود؛ و دورهٔ من نمونهٔ زندهای است از آنکه چگونه قدرت، اگر در دستانِ مناسب نباشد، تبدیل به نقطهٔ ضعف میشود. شاید شما با شنیدن نام من بگویید: «شاهی کمتوان». بله، من چنین بودم. اما در این کمتوانی، درسهایی هست: درسِ رهایی از اسارتِ پشت صحنهها، درس فردیتِ در مقابل مشارکت، درس آنکه حتی تاجی که بر سر است، همیشه محکم نیست… در پایان، این ویدیو دعوتیست برای شما تا نه فقط مشاهدهکنندهٔ یک قصهٔ پادشاهی باشید، بلکه شریکِ همان قصه شوید؛ گوش دهید به صدای شاهِ چهارم صفوی، که با صداقت و خاموشی، سخن میگوید. اگر آمادهاید، همراه من شوید در این سفر، از درونِ دربار، از پشتِ پردهٔ تاریخ. کانال «دنیای کتاب صوتی» را هنوز سابسکرایب نکردهاید؟ اگر دوست دارید همین الان دکمه اشتراک را بزنید تا قسمت بعدی این سریال را – که به شاهان بعدی ایران اختصاص دارد – از دست ندهید. لذت ببرید، گوش دهید، فکر کنید، و شاید تاریخ را از زاویهای دیگر ببینید. #پایان (کپیرایت: کانال دنیای کتاب صوتی – روایت حسام سانی) #شاه_محمد_خدابنده #صفویه #تاریخ_ایران #پادشاهی #دنیای_کتاب_صوتی #حسام_سانی