У нас вы можете посмотреть бесплатно از اصلاحات میجی در ژاپن تا رشد ناسیولیسم چینی و ژاپنی(تاریخ ژاپن وچین)_جواد زارعان или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
در بین سالهای ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۸ میلادی شوگانها و خاندان توکو گاوا رهبریت ژاپن را بر عهده داشتند و ژاپن را مدیریت میکردند در طول این ۲۵۰ سال امپراطور ژاپن یک مقام تشریفاتی بود شوگانها از طبقه ساموراییها بودند و کسانی که از شوگانها حمایت میکردند همان ساموراییهای سابق بودند خاندان توکاگاوا اثراتی را بر اقتصاد ژاپن داشت یکی از این اثرات این بود که از نیمه قرن ۱۶ به مدت ۱۰۰ سال تعداد زمینهای کشاورزی ژاپن دو برابر شد و از نیمه ۱۵۵۰ میلادی تا ۱۷۲۱ میلادی از جمعیت ۱۲ میلیونی ژاپن به یک جمعیت ۳۰ میلیونی رسید در این دوره اقتصاد ژاپن شکوفا بود و شوگانها اقتصاد ژاپن را به سمت شکوفایی برده بودند اما چندین تفکر نیز شوگانها داشتند یکی از آنها جلوگیری از نفوذ مسیحیت بود و قطع رابطه با خارجی ها و دوران درهای بسته ژاپن � این دوران بود که دو دلیل عمده داشت در زمانی که شوگانها به قدرت رسیده بودند اسپانیایی ها به ژاپن آمده و مسیحیان � تبلیغ مسیحیت در ژاپن میپرداختند و کسانی که لیغ مسیحیت را در ژاپن داشتند به واسطه این کشتیها به ژاپن میآمدند یکی از این کارکنان کشتیها به ژاپنیها گفت که اسپانیاییها هدفشان این است که مردم شما را مسیحی بکنند و سپس کشور شما را استعمار بکنند این یکی از دلایل دوران دربسته ژاپن یا دوران انزوای ژاپن بود و دلیل دیگر این بود که شوگانها سرنوشت چین را دیده بودند و عاقبت نفوذ انگلیس به چین را به واسطه جنگ تریاک دیده بودند به خاطر همین به سمت درهای بسته به سمت سیاست درهای بسته رفتند از ۱۸۳۳ تا ۱۸۳۶ میلادی یک قحطی در ژاپن میاد که به علت تغییرات آب و هوایی در ژاپن بوده اما بخشی از فئودالها و ملاک ژاپن که زمین هایشان به واسطه این تغییرات آب و هوایی تحت تاثیر قرار نگرفت توانستند به دیگر مردم ژاپن کمک بکنند و این باعث شد که نفوذ زیادی بین مردم پیدا بکنند سال ۱۸۵۳ میلادی ژنرال متیو پری یک ژنرال �مریکا و یک دریادار آمریکا به واسطه چندین کشتی جنگی به خلیج ا2 ژاپن میآید و حاوی یک نامهای از سمت رئیس جمهور آمریکا برای شوگانهاست او میگوید که یا درهای کشورتان را بر روی ما باز بکنید تا ما بتوانیم تجارت انجام بدهیم یا اینکه با جنگ شما را تسخیر میکنیم و یک سال در این رابطه به آنها فرصت داد و وقتی که نامه را به او داد و رفت و حدود ۶ ماه بعد ژنرال متیو پری برمیگردد ولی #شوگانها قبول میکنند که اجازه سیاستهای درهای باز را به آمریکاییها بدهند و آمریکاییها وارد ژاپن بشوند آمدن آمریکاییها به ژاپن باعث آمدن دیگر کشورها به ژاپن شد و آنها سیاست های استعماری را بر ژاپن تحمیل میکنند از جمله سیاست کاپیتالیاسیون که هر کسی و هر غربی در ژاپن هر کاری انجام داد نمیتوان او را محاکمه کرد در این مدت ساموراییها که به شدت انسانهای دارای عزت نفس بودند ند که شوگانها دارند قراردادهای استعماری مینویسند سامورایی ها در کنار دهقانانی ایستادند و با همراه اون ملاکان و فئودال های که به شدت هم ضریب نفوذ پیدا کرده بودند به خاطر کمکشون در دوران قحطی در کنار آنها ایستادند و با حکومت شوگان جنگیدند و حکومت ۲۵۰ ساله شوگان را کنار زدند و امپراتور میزی وقتی به قدرت رسید تمامی اختیارات شوگان به امپراتور میجی داده شدزی شروع کرد به یک سری میزی شروع کرد به یک سری اصلاحات داخلی امپراتور میجی و افرادی را به خارج فرستاد تا آنها صنعت و مواردی را از غرب یاد بگیرند و به ژاپن انتقال بدهند و آن را ملی کردند و امپراطور میزی از صنعت ژاپن حمایت کرد و با سوبسیدهایی که دولت به صنایع داد توانست ژاپن را صنعتی بکند در دوره توکو گاوا ریشههای آن شکل گرفته است ژاپن که صنعتی شده بود و برای این اصلاحات میجی نیاز به �اشت در سال ۱۸۶۷ میلزی به کره یک نامه میدهد که اجازه بدهد در تجارت بکند و کرهایها رد میکنند اما لحن نامههای خود را تندتر میکند و این باعث میشود که کرهایها درها را به روی ژاپنیها باز بکنند و این سرآغاز نفوذ ژاپن در کره میشود و در سال ۱۸۹۴ اختلافاتی بین چین و ژاپن بر سر کره به وجود میآید و این دو کشور تضاد منافع در کره داشتند و این باعث جنگ ۱۸۹۴ بین چین و ژاپن میشود جنگ اول چین و ژاپن و در عین ناباوری ژاپن چین را شکست میدهد به علت اینکه صنعتی بوده است و معاهده صلح شیمونسکی امضا میشود و تایوان به ژاپن میرسد شبه جزیره لیئودونگ چین به ژاپن میرسد و چین استقلال کره را به رسمیت میشناسد یا بهتر است بگوییم نفوذ ژاپن در به شدت بیشتر میشود و چین از کره میرود تا اینکه در سال ۱۸۹۷ وقتی که در روسیه نیکولای دوم به قدرت میرسد میآید و بندر پرت آرتور را چوری میگیرد این باعث تنش بین روسیه و #ژاپن میشود و ژاپن در سال ۱۹۰۴ به روسیه حمله میکند و روسیه را شکست میدهد و در سال ۱۹۰۵ پیمان صلحی با روسیه مینویسد و بندر پرت آرتور را در #منچوری میگیرد تا اینکه ژاپنیها قصد داشتند که تمام منچوری را بگیرند در سال ۱۹۳۳ با استفاده از یک عملیات پرچم دروغین و ایجاد یک انفجار در خط راه آهن منچوری که آن را گردن چینیها میاندازند یک جنگی را با چین آغاز میکند جنگ چین را شکست میدهند و در منشوری مستقر میشوند و یک دولت دست نشانده به نام مانچوکو را به آنجا میآورند و شروع به استعمار منچوری میکنند وچیانکای شکل رهبر چین �ست را از ژاپن میپذیرد در سال ۱۹۳۷ به واسطه بحران پل مارکوپولو ن چین و ژاپن است دوباره ژاپن به چین حمله میکند و در سال ۱۹۳۹ به شدت در این دو سال پیش میروند تا حتی نانزین پایتخت چین را نیز میگیرد تا اینکه ت میشوند یعنی مائو رهبر کمونیستها با چین رهبر ملیگراها در برابر ژاپن یک دست میشوند و به مقابله یکپارچه با ژاپن برمیآیند و از طریق شوروی کمکهایی را دریافت میکند کمکهای نظامی که با ژاپن بجنگند از جمله اسلحه و تجهیزات جنگی از سمت دیگر آمریکا ژاپن را تحریم میکند و ژاپن به فیلیپین و کشورهایی که آمریکا در آنها نفوذ دارد حمله میکندوجنگی