У нас вы можете посмотреть бесплатно شعری در سوگ مادرم poem in memory of my mother или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
دکلمه ای بر سروده ای از خودم در غم فقدان مادرم : هنگام غروب بود لحظه وداعت را می گويم انگار خورشيد هم بی تو ديگر ميلی به ماندن نداشت تو که رفتی خورشيد هم خداحافظی کرد آسمان سياه پوش شد و ماه در اولين حضورش در محرم به روح تو سلام داد و من در غل و زنجير تقدير و سرنوشت دست و پا بسته مات و بی حرکت درمانده و ناتوان با چشمانی اشکبار نظارگر شدم پرواز روحت را ای کاش می توانستم همه خود را بر روی ريل زمان اندازم تا از حرکت باز ايستانم قطار ثانيه ها را ای کاش می توانستم با همه وجودم سدی شوم بر رود لحظه ها و مانع شوم گذشتشان را تا شاهد نباشم بی فروغ شدن آن دو زمرد سبز را که هميشه روشنی بخش راهمان بود تا شاهد نباشم از طپش افتادن آن گنجينه محبت را که هميشه آرام بخش جانمان بود تا شاهد نباشم سرد شدن آن خورشيد وجودت را که هميشه گرما بخش زندگيمان بود اما افسوس و صد افسوس که من درمانده و ناتوان شاهد شدم تماميشان را شاهد شدم بی مادر شدنمان را بی ياور شدنمان را بی نامور شدنمان را در آن لحظه بی آنکه باور کنم رفتنت را شيون کنان صدايت کردم با التماس با زاری برای ماندنت برای ما را تنها نگذاشتنت اما تو رفتی و با رفتنت "ما" را هم با خود بردی بی تو ما معنا ندارد ای تو معنا بخش ما ای توصل حلقه من های ما ای همه هويت و عزت ما و اينک بی تو حال زار بيماری را دارم که غذا را تناول می کند بی هيچ لذت مزه برای من نيز نفس کشيدن بی وجود تو اينگونه است بی هيچ لذتی