У нас вы можете посмотреть бесплатно چطور با سیستم سازی ثروتمند شویم 💸 | مزایا و معایب | آزادی مالی از کجا شروع میشود ؟ или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
رفیق، بیا اصل داستان ثروتمند شدن رو بهت بگم. این حرفا برای کسایی نیست که سقف آرزوشون ماهی دو هزار دلاره؛ پولی که حتی حقوق یه کارگر ساده مکدونالد تو دنیای امروز هم نمیشه! ما اینجا داریم از ساختن امپراطوری و ثروتهای واقعی حرف میزنیم. فرق اونی که یه عمر کار میکنه تا فقط زنده بمونه، با اونی که یه امپراطوری میسازه، فقط و فقط تو «سیستم فکری» اون آدمه. چهار تا راه بیشتر جلوی پات نیست، خوب دقت کن ببین تو کدوم مسیری. ۱. مسیر ریاست (بازی با عقدهها) این مسیر، داستان آدمای زخمخوردهایه که یه چاله عمیق تو روحشون دارن و فکر میکنن اگه رئیس بشن، اون چاله پر میشه. موفقیت برای این آدما یعنی «کنترل کردن دیگران». فکر میکنن اگه با شلاق زبونشون بقیه رو تحقیر کنن، اگه داد بزنن و بترسونن، قدرتمند به نظر میان. در حالی که تمام این رفتارها از ترس عمیق درونی خودشون میاد؛ ترس از اینکه دوباره همون تحقیری رو تجربه کنن. این مسیر سقف رشد خیلی کوتاهی داره، چون آدما از ترس براشون کار میکنن، نه از روی وفاداری و احترام. ۲. مسیر رهبری (التیام دادن زخمها) این آدم هم مثل رئیس، زخمخورده و درد کشیده است، ولی یه فرق اساسی داره: به جای اینکه با کاراش به بقیه زخم بزنه، برای زخمهاشون «مرهم» میشه. رهبر با قلب آدما کار داره، بهشون شخصیت میده، کمکشون میکنه رشد کنن و با کارهاش بهشون الهام میده. اون یه «التیامدهنده» است. مشکل بزرگ این مسیر اینه که همه چیز به انرژی و حضور فیزیکی خودِ شخص رهبر وصله؛ اگه اون یه روز نباشه یا انرژیش تحلیل بره، کل سیستم میلنگه و از هم میپاشه. ۳. مسیر استارتآپ (اعتیاد به هیجان و دوپامین) این مسیر مال اون بچه کنجکاویه که قدیما اسباببازیهاشو باز میکرد تا ببینه توش چیه. این آدم معتاد به هیجان و دوپامینِ «خلق کردنه». عاشق اینه که یه ایده رو استارت بزنه، تیم جمع کنه، شبانهروز براش بجنگه، گند بزنه و دوباره از نو یه چیز دیگه بسازه. لذت این آدم تو خودِ بازی و هیجانشه، نه لزوماً تو ساختن یه بیزینس پایدار و پولساز. برای همین اکثرشون نمیتونن یه امپراطوری بزرگ بسازن و دائم از این شاخه به اون شاخه میپرن تا اون هیجان اولیه رو دوباره تجربه کنن. ۴. مسیر سیستمسازی (ساختن لوکوموتیو ثروت) و اما مسیر آخر که مسیر ثروتهای بزرگه و راهش کاملاً از بقیه جداست. این یعنی ساختن یه «لوکوموتیو». شاید مجبور بشی چهار سال، تو یه زیرزمین، تنهای تنها، آجر روی آجر بذاری، هیچکس نبینتت و یه قرون هم پول درنیاری. همه مسخرهات کنن. ولی روزی که اون لوکوموتیو عظیم راه بیفته، دیگه هیچکس و هیچچیز نمیتونه جلوشو بگیره و اون تا ابد، حتی وقتی خوابی یا تو سفری، برات پول میسازه. سیستم یعنی «مکدونالد»؛ یعنی یه بیزینسی بسازی که به تو، به حالت، به حضورت و به احساساتت هیچ وابستگیای نداره و کیفیتش همیشه ثابته. این یعنی آزادی واقعی. چرا هر کسی نمیتونه سیستم بسازه؟ (جنگ با ایگو) چون سیستمسازی به «ایگو» و زخمهای گذشتهی ما هیچ حالی نمیده. اگه هنوز عقدهها، شکستها و ترسهای قدیمیت دارن برات تصمیم میگیرن، پس تو بردهی اونایی و نمیتونی یه سیستم آزاد بسازی. راه حلش اینه که «مشاهدهگر» خودت باشی. یه قدم از خودت و احساساتت فاصله بگیر و ببین چرا داری یه کاری رو انجام میدی. از خودت بپرس: این تصمیم از عقل میاد یا از عقدهی ریاست؟ از ترس میاد یا از منطق؟ تا وقتی از این زندان درونی آزاد نشی، نمیتونی یه سیستم آزاد و پایدار بسازی. سیستمسازی کار کسیه که دیگه نیازی نداره با موفقیت و بیزینسش چیزی رو به کسی ثابت کنه. حرف آخر: تهش اینه رفیق: انتخاب با خودته. میخوای با عقدههات یه قفس کوچیک برای خودت و بقیه بسازی و تا آخر عمر نگهبان اون قفس باشی؟ یا میخوای با صبر و خودشناسی، یه لوکوموتیو بسازی که حتی بعد از تو هم به حرکتش ادامه بده و تو رو به آزادی مطلق برسونه؟ یادت باشه، **آزادی مالی، همیشه از آزادی فکرت شروع میشه.