У нас вы можете посмотреть бесплатно با رضا پهلوی چه باید کرد؟ و در ققنوس چه گذشت؟ گفتوگو ی اکبر کرمی و عطا هودشتیان или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
با رضا پهلوی چه باید کرد؟ و در ققنوس چه گذشت؟ در گفتوگو با عطا هودشتیان نویسنده، استاد دانشگاه و سیاستمدار جمهوریخواه پرسیدهام: با رضا پهلوی چه باید کرد؟ در ققنوس چه گذشت و چرا شما نتوانسیتد در آنجا بمانید؟ و کار کنید؟ در آینه ی آنچه قرار بود اندیشکده ی ققنوس باشد، رضا پهلوی و هنر گردانش (مدیریت) او چهگونه دیده می شود؟ آیا رضا پهلوی میداند چه میکند؟ یا او تنها از این شانه به آن شانه میغلتد و امیدوار است در تیرهگیها ی برآمده از نادانیها ی جمهوری اسلامی تقیبهتوقیبخورد و او پادشاه شود؟ آیا رضا پهلوی و همراههان او دریافت درخوری از فربودها و واقعیتها ی سیاسی و جریانها ی اجتماعی و همبودیگ دارند؛ آیا آنها لیبرالدمکراسی را میشناسند؟ یا در و بهفشار ایستار جاری از خیال لیبرالدمکراسی بریدهاند؟ یا بیشتر و ویرانتر، آنها گرفتار بدپنداری و توهم هم هستند؟ و هم قدرت و هم خیال دمکراسی را با هم باخته آند؟ چرا رضا پهلوی و هواداران او به داشتن همه ی قدرت چشمدوختهاند؟ و از دادوستد و همانبازی (مشارکت) در کیک قدرت گریران اند؟ آیا رضا پهلوی گرفتار ریختی از خامی و خامیانهگی (آماتوریزم) در سیاست است؟ یا او در بنیادها چشم و امیدی به داشتن قدرت در ایران ندارد؟ و تنها از میدانداری در میان هواداران خود لذت میبرد؟ چرا رضا پهلوی نمیتواند و نتوانسته است یک نهاد قدرتمند در میان هوادارن خود برپا کند؟ او که امروز نمیتواند و نمیخواهد با منتقدان و مخالفان خود بدهبستان و گفتوگو کند، آیا فردا میتواند و میخواهد؟ خوانش جمهوری اسلامی همانند یک گسست یا پیوست بسیار بنیادین است و میتواند به پروژه ی گذار و سیاستورزی در ایران امروز هم معنا، هم بو و هم سو دهد. سلطنتطلبها به راستی یا باناراستی ادعا میکنند که بخش بزرگی از مردم ایران هوادار بازگشت به رژیم گذشتهاند؛ یعنی مردمان ایران جمهوری اسلامی را یک گسست از راه هموار توسعه در دوران پهلویها میدانند و با بازگشت به آن ساختار و ایستار میتوان از نکبت جمهوری اسلامی و شکافی که در تاریخ ما انداختهاست، رهید. و راه ایران را به آزادی و آبادی بازیافت، بازگرفت و پیشرفت. تا چه پایه چنین برآوردی پذیرفتنی است و میتوان آن را جدی گرفت؟ آیا در دوران محمدرضاشاه موتور اقتصادی ایران خوب و دقیق کار میکرد؟ یا این داو نوستالژیک، رومانتیک و برآمد سفیدشویی آن تاریخ و ریختی از تاریخ سفارشی است؟ آیا در دوران جمهوری اسلامی در همانندی با گذشته اقتصاد از راه منطقی و پیشین خود بیرون رفته است؟ یا جمهوری اسلامی کموبیش ادامه ی آن ساختار بیمار بود و است؟ آیا بازگشت به دوران پهلوی ممکن، آسان، کمهزینه و خردمندانه است؟ یا این بدپنداری برآمد نادانی و بددانی به تاریخ است؟ با همرسانی و بازخوردها ی خود به این گفتوگو ادامه دهید و بخشی از جریانی باشید که راه میبرد و نه راه برده میشود. از پسند (سابسکرایب) این کانال که کانالی برای شنیدن صداها ی تازه است هم کوتاهی نکنید؛ همه ی راهها ی بزرگ با همین گامها ی کوچک آغاز میشود. https://t.me/KaramiAk