• ClipSaver
ClipSaver
Русские видео
  • Смешные видео
  • Приколы
  • Обзоры
  • Новости
  • Тесты
  • Спорт
  • Любовь
  • Музыка
  • Разное
Сейчас в тренде
  • Фейгин лайф
  • Три кота
  • Самвел адамян
  • А4 ютуб
  • скачать бит
  • гитара с нуля
Иностранные видео
  • Funny Babies
  • Funny Sports
  • Funny Animals
  • Funny Pranks
  • Funny Magic
  • Funny Vines
  • Funny Virals
  • Funny K-Pop

شیخ صنعان : داستانی از منطق الطیر اثر عطار نیشابوری скачать в хорошем качестве

شیخ صنعان : داستانی از منطق الطیر اثر عطار نیشابوری 1 year ago

منطق الطیر

عطار نیشابوری

داستانهای عطار نیشابوری

عطارنیشابوری که بود

داستانهای کهن ایرانی

قصه های ایرانی

داستانهای فارسی

ادبیات فارسی

ادب و فرهنگ

ادبیات

زبان فارسی

افغانستان

ایران

تاجیکستان

داستانهای کهن فارسی

کتابهای عطار نیشابوری

مقامات طیور

منطق الطیر اثر عطار نیشابوری

منطق الطیر اثر عطار

داستانهای عطار

قصه های قدیمی

قصه های کهن

داستانهای عطار به زبان ساده

شیخ صنعان اثر عطار نیشابوری

داستانهای ایرانی

ایران قدیم

تاریخ ایران

تاریخ

تاریخ اسلام

فارس

Не удается загрузить Youtube-плеер. Проверьте блокировку Youtube в вашей сети.
Повторяем попытку...
شیخ صنعان : داستانی از منطق الطیر اثر عطار نیشابوری
  • Поделиться ВК
  • Поделиться в ОК
  •  
  •  


Скачать видео с ютуб по ссылке или смотреть без блокировок на сайте: شیخ صنعان : داستانی از منطق الطیر اثر عطار نیشابوری в качестве 4k

У нас вы можете посмотреть бесплатно شیخ صنعان : داستانی از منطق الطیر اثر عطار نیشابوری или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:

  • Информация по загрузке:

Скачать mp3 с ютуба отдельным файлом. Бесплатный рингтон شیخ صنعان : داستانی از منطق الطیر اثر عطار نیشابوری в формате MP3:


Если кнопки скачивания не загрузились НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru



شیخ صنعان : داستانی از منطق الطیر اثر عطار نیشابوری

حمایت مالی اختیاری از کانال دیپ استوریز   / deeppodcastiran   ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ :music by @incompetech_kmac Kevin MacLeod @ScottBuckley under Creative Commons Attribution: https://creativecommons.org/licenses/... ______________________________________________________________ اگر طراح هر کدام از طرح‌های استفاده شده در این ویدئو رو میشناسید یا خودتون طراح آثار هستید، به ما ایمیل بزنید تا اسمتون رو به عنوان طراح اعلام کنیم. If you own any of the arts that we used in this video, or you know the artist of any of them, please contact us via email to give you the credit. [email protected] شیخ صنعان – منطق الطیر – عطار نیشابوری شیخ صنعان پیرِ پرهیزکاری بود. پنجاه سال به زیارت حج رفته بود و مقیمِ مکه بود. کلی شاگرد و مرید هم اطرافش بودن و همه شاگردان ارادتِ ویژه‌ای به شیخ صنعان داشتن. شیخ چند شبی بود که خوابهای عجیبی میدید. در خواب دیده بود به روم سفر کرده و به یک بتِ بزرگی سجده میکنه. شیخ پریشون شده بود و نمیدونست تعبیر این خواب عجیب و غریب چی میتونه باشه. تصمیم گرفت رهسپارِ روم بشه. با خودش گفته بود حتما پرودگار برای من مقدر کرده که به روم برم و اگر نرم از دستور خدا سرپیچی کردم. شیخ داستانِ سفر رو به مریدان میگه، تعدادی از مریدان هم با شیخ همسفر میشن و همه‌گی به سمت روم به راه میافتن. وقتی کاروان به روم رسید، همه‌گی محو آثار فاخر در این امپراتوری شدن، اما چشمان شیخ جذبِ چیزِ دیگه‌ای شده بود. چیزی که مریدان فکرش رو هم نمیکردن. شیخِ پیر، چشمش به یک دختر جوان افتاد که در زیبایی مانند نداشت. همون لحظه دختر هم روش بر گردوند و به شیخ نگاه کرد. شیخ آنچنان آتشی بر دلش افتاد که خودش رو باخت. اون روز گذشت و روزهای دیگه هم سپری شد، اما شیخ در آتشِ عشقِ این دختر میسوخت. دختری که کافر بود و به خدا و پیغمبر اعتقادی نداشت. مریدان به حالِ زارِ شیخ نگاه میکردن و افسوس میخوردن، از دارو و دوا گرفته تا دعا و پند و اندرز، هیچکدوم بر شیخ کارساز نشد که نشد! شیخ بدجوری عاشقِ این دختر شده بود. شیخ حتی یک ساعت هم نمیتونست بخوابه و شبها تا صبح بیدار میموند و به یک جا زل میزد. رفت عقل و رفت صبر و رفت یار این چه درد است این چه عشقست این چه کار؟ مریدان دورش جمع شدن و هر کدوم پند و اندرزی میدادن تا شیخ رو سرِ عق بیارن. اما شیخ با قدرت سخنوری‌ای که داشت جوابِ تک تکِ مریدانش رو میداد. شیخ دیگه دلش طاقت نیاورد و به سمت محله دختر به راه افتاد. همونجا روی زمین نشست و با سگ و گربه های محل، همنشین شده بود. دختر چند باری از کنارِ شیخ رد شده بود اما دلیلِ این کار رو نمیدونست. در نهایت دختر به شیخ گفت: «تو زاهد بزرگی هستی، تا به حال دیده نشده مسلمانان به محلِ کافران برن. تو هم دست از اینکار بردار به نزدِ مریدانت برگرد.» شیخ در جواب گفت که عاشق دختر شده و تا زمانیکه به مرادِ دلش نرسه از این محل بیرون نمیره. دختر با عصبانیت به شیخ جواب داد: « الان وقتِ کَفَنِت رسیده پیرِ مرد خرفت! با این سن و سال حرف از عشق و عاشقی میزنی!» شیخ از سرزنش دختر، دلسرد نشد و همچنان پای حرفش ایستاد. دختر چند تا شرط جلوی پای شیخ گذاشت. گفت قبل از هر چیزی باید دست از اسلام بشوری و دین و مذهبت رو بذاری کنار. شیخ مدت کوتاهی فکر کرد و بعد هم قبول کرد و دین و مذهب رو گذاشت کنار. بعد هم از شیخ دعوت کرد که مشروب بخوره و دست از ایمانش برای همیشه بر داره. دختر شیخ رو به یک میکده برد و خودش با دستاش یک جامِ شراب به شیخ تعارف کرد. شیخ که دیگه کنترلش دستِ خودش نبود با اشتیاق جام رو از دستِ دختر گرفت و سر کشید. عشق و شراب چنان شیخ رو مست کرد که هر چه از دین و ایمون میدونست از یاد برد و جز عشق دلبر چیزِ دیگه‌ای در دلش نبود. شیخ گرمِ این عشق شده بود، دستانش رو باز کرد که به دورِ گردن دختر بندازه اما دختر شیخ رو از خودش روند. دختر گفت هنوز زوده که به من دست بزنی. باید با من به بتکده بیای و رسما بت پرست بشی اگر غیر از بخوای، میتونی برگردی پیشِ مریدانت. شیخ که مستِ عشق شده بود قبول کرد و به یک بت بزرگ سجده کرد. دختر از این کرده شیخ خوشحال شد و گفت: حالا یار من هستی و میتونی دستت رو بندازی دور گردنم. سایر بت پرستان که دیده بودن چطور یک شیخ بزرگِ مسلمان رو به آیین خودشون درآوردن، از این قضیه خیلی خوشحال شدن و از اونجایی که رابطه خوبی با مسلمان ها نداشتن این حرکت رو یک پیروزی بزرگ میدونستن. شیخ همه چیز خودش رو در این دختر جوان میدید. شیخ به دختر گفت: پنجاه سال و دین و ایمونم رو بوسیدم و گذاشتم کنار تا فقط با تو باشم. اما هنوز از من دوری میکنی؟ چه زمانی قراره با هم زیرِ یک سقف زندگی کنیم؟ دختر به شیخ گفت: ای پیرِ دلداده، زندگی با من خیلی خرج داره و تو هم به نظر فقیر میرسی. اگه میخوای با من ازدواج کنی باید کلی سیم و زر فراهم کنی شیخ به دختر گفت: اینهمه برای به دست آوردنت تلاش کردم و از همه چیزم گذشتم، تمامی مریدانم رو از دست دادم اما باز هم داری جلوی پای من سنگ میندازی! دختر دلش به حالِ شیخ سوخت و گفت: حالا که سیم و زر نداری یک راهِ ساده جلوی پات میذارم. تو میتونی خوکبانِ من باشی از خوک های من نگهداری کنی. اگه خوب این کار رو انجام دادی، سالِ دیگه همین موقع باهات ازدواج میکنم. یکی از مریدان که هنوز به شیخ علاقه داشت، آخرین تلاش های خودش رو کرد. اون به شیخ گفت: هر چه فرمان بدی اطلاعت میکنم، یا با ما بیا و دست از کارها بردار یا من هم مثلِ تو، ترک دین و ایمون میکنم و کنارت میمونم و از خوکها نگهداری میکنم. شیخ گفت: به دردِ عشق دچار نشدی که ببینی چطور دارم میسوزم. شما بر گردید به زندگیتون برسید، هر کسی هم سراغ من رو گرفت واقعیت رو بگید. که شیخ عاشق دخترِ کافری شد و دین و ایمونش رو از دست داد.

Comments
  • عشق شیخ مسلمان به دختر مسیحی - قسمت اول 1 year ago
    عشق شیخ مسلمان به دختر مسیحی - قسمت اول
    Опубликовано: 1 year ago
    59948
  • بازار قلندر - غزلی از عطار نیشابوری 1 year ago
    بازار قلندر - غزلی از عطار نیشابوری
    Опубликовано: 1 year ago
    50848
  • عشق شیخ مسلمان به دختر مسیحی - قسمت پنجم 1 year ago
    عشق شیخ مسلمان به دختر مسیحی - قسمت پنجم
    Опубликовано: 1 year ago
    31196
  • رمان قمار باز : اثر فیودور داستایوفسکی 2 years ago
    رمان قمار باز : اثر فیودور داستایوفسکی
    Опубликовано: 2 years ago
    76143
  • مولانا: از تولد تا دیدار شمس 4 months ago
    مولانا: از تولد تا دیدار شمس
    Опубликовано: 4 months ago
    139841
  • حکایت نوشیروان و پیرمرد | الهی نامه عطار نیشابوری 5 months ago
    حکایت نوشیروان و پیرمرد | الهی نامه عطار نیشابوری
    Опубликовано: 5 months ago
    68823
  • عشق شیخ مسلمان به دختر مسیحی - قسمت دوم 1 year ago
    عشق شیخ مسلمان به دختر مسیحی - قسمت دوم
    Опубликовано: 1 year ago
    35326
  • زندگینامه افلاطون : شاگردی که استادش را به چالش کشاند 3 years ago
    زندگینامه افلاطون : شاگردی که استادش را به چالش کشاند
    Опубликовано: 3 years ago
    160070
  • پیروز نهاوندی : فرزند راستین ایران، انتقام گیرنده قادسیه 3 years ago
    پیروز نهاوندی : فرزند راستین ایران، انتقام گیرنده قادسیه
    Опубликовано: 3 years ago
    181539
  • داستان کامل خسرو و شیرین (شیرین و فرهاد) - نظامی گنجوی - داستانی مدرن از ادبیات کهن ایران 3 years ago
    داستان کامل خسرو و شیرین (شیرین و فرهاد) - نظامی گنجوی - داستانی مدرن از ادبیات کهن ایران
    Опубликовано: 3 years ago
    281783

Контактный email для правообладателей: [email protected] © 2017 - 2025

Отказ от ответственности - Disclaimer Правообладателям - DMCA Условия использования сайта - TOS



Карта сайта 1 Карта сайта 2 Карта сайта 3 Карта сайта 4 Карта сайта 5