داستان واقعی | رابطه با آخوند همسایه خواهرم .... скачать в хорошем качестве

داستان واقعی | رابطه با آخوند همسایه خواهرم ....

روز سوم بود که با شوهرم سر رفتن قم به خاطر زایمان خواهرم بحث می کردم تا این که برایم بلیط گرفت و من با آدرس جدید منزل خواهرم ساعت هفت شب به قم رسیدم ولی آنها بخاطر دکتر بردن نوزاد در دسترس نبودن در خانه آنها حاج آقا آخوند بسیار زیباو خوش هیکل نگذاشت که من پشت در بمانم و رفتم آپارتمان حاج آقا بعد از گذشت لحظاتی نگاه ها رد و بدل شد و من که هات شده بودم و هیچوقت شوهرم من را سیراب نمی کرد اسیر رابطه با حاج آقا شدم و خیلی لذت بردم و دیری نگذشت که خواهرم و شوهرش آمدن و رفتم خونه شون در اون مدت پنج شش بار با حاج آقا روبرو شدم تا این که شوهرم آمد و به شهرمون بر گشتم و حاج آقا هم از اونجا نقل مکان کرد . در این کانال، تلاش بر آن است که روایتی بی‌قضاوت از زندگی افرادی که به باور ما نقشی ماندگار داشته‌اند، شود. باشد که این روایت‌ها، دریچه‌ای نو بگشایند بر شناخت خود و زاویه نگاهی تازه به آنچه هست.    • داستان واقعی | رابطه با آخوند همسایه خواهر...   جنگجوی زندگی داستان واقعی با رها روایتگر عشق روایت زندگی رادیو سرنوشت تو پادکست داستان اعترف کده داستان آوا داستانمان داستان داغ #قصه #قصه_های_قشنگ #رمان #داستان #رمان #پادکست