У нас вы можете посмотреть бесплатно کتاب صوتی «همکار» | یک تریلر روانشناختی پر از راز و تعلیق или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
معرفی کتاب صوتی همکار غیبتی که بوی خون میدهد... فریدا مک فادن در کتاب صوتی همکار که نامزد دریافت جایزهی گودریدز بوده، ماجرای گم شدن یکی از کارکنان شرکت داروسازی ویکست را تعریف میکند. ناتالی، همکار دختری که ناپدید شده، حس خوبی به این غیبت ندارد و در تلاش است تا هرطور شده، خبری از همکار گمشدهاش پیدا کند... دربارهی کتاب صوتی همکار بعد از نه ماه کار کردن در شرکت داروسازی ویکست، همچنان در چشم همه نامرئی است. در بهترین حالت زمانی او را در مکالماتشان جا میدهند که در حال غیبت کردن پشت سرش باشند. او دختر عجیبی است؛ بسیار کمحرف و درونگراست، وسواس پاکیزگی دارد، با دیگران ارتباط برقرار نمیکند، مثل ساعت کارش را انجام میدهد و علاقهی زیادی هم به لاکپشتها دارد. در این نه ماه، هر روز زودتر از ساعت کاری پشت میزش حاضر شده، در یک ساعتِ مشخص ناهار خورده، در یک زمان خاص به دستشویی رفته، و راس ساعت پنج که اتمام ساعت کاری است هم از پشت میزش بلند شده. گرچه در چشم دیگر کارمندان آنقدر مهم نیست که متوجه این روتین همیشگیاش شوند، اما ناتالی که در اتاق کناریاش مینشیند و به نوعی سرپرست او محسوب میشود متوجه این نظم ویژه شده. شاید ناتالی تنها کسی باشد که به این وجودِ مضطرب و منظم اهمیت بدهد و با او رابطهی خوبی داشته باشد، برای همین هم از سمت داون، دختری که معرفیاش کردیم، یک هدیهی خاص دریافت کرده است؛ یک مجسمهی لاکپشت کوچک که با آن چشمان تیلهایاش به همه زل میزند. فریدا مک فادن (Freida McFadden) کتاب صوتی همکار (The Coworker) را درحالی شروع میکند که فضای حاکم بر شرکت ویکست را از دید ناتالی، فروشندهی برتر شرکت، شرح میدهد. ناتالی دختر نازنینی است؛ از آن آدمهایی که همه از بابت رفتار و شخصیت دوستشان دارند و البته ظاهر زیبایش هم به این محبوبیت اضافه میکند. او در شرکت دوست همه محسوب میشود، حتی دوست داون شف، دختر کمرو و عجیبی که نه ماهی میشود در آنجا مشغول به کار شده. صدای تقتق کفشهای پاشنهبلند قرمزش، خبر از ورودش به دفتر میدهد. اما درست در یکقدمی اتاق خودش، جایی که اتاق کار داون شف شناخته میشود میایستد و با تعجب نگاه میکند. اتفاقی افتاده که در نه ماه گذشته سابقه نداشته؛ داون در اتاقش نیست! سراغش را از دیگر کارمندان شرکت میگیرد، هیچکس از او خبر ندارد. گرچه تنها یک ساعت از شروع ساعت کاری گذشته و این مقدار تاخیر چیزی نیست که باعث نگرانی شود، اما ناتالی اعتقاد دارد که این تاخیر برای آدمی مثل داون، طبیعی نیست. با توجه به اینکه داون ظهر آن روز با رئیس جلسهی مهمی دارد - جلسهای که خودش اصرار داشت داشته باشند تا بتواند در مورد موضوع مهمی حرف بزنند - ناتالی تصمیم میگیرد تا ظهر منتظر آمدنش باقی بماند. در خلال این انتظار آزاردهنده، دو اتفاق، دلآشوبهی ناتالی را شدیدتر میکند. اول اینکه او تصمیم میگیرد به تلفن اتاق داون که در حال زنگ خوردن است پاسخ بدهد. آن سوی خط، صدایی که به نظر لرزان و آشفته است، از او کمک میخواهد و بعد بی هیچ حرف اضافهای، تماس را قطع میکند. این تماس آنقدر کوتاه است که ناتالی نمیتواند به قضاوت درستی برسد؛ آیا آن صدا متعلق به داون بود یا صرفاً یک مشتری بود که برای مشاورهی دارویی نیاز به کمک داشت؟ اتفاق دوم اما در نظرش مشکوکتر هم هست. به خاطر میآورد که چند روز پیش، مجسمهی لاکپشت کوچکی که داون به او هدیه داده و به دکور روی میزش تبدیل شده بود ناخواسته از دستش رها شد و شکست. امروز که سر کار حاضر شد، مجسمهی لاکپشت دیگری را روی میزش دید که شباهتی به آن لاکپشت شکسته نداشت. گمان میکرد داون آن را آنجا گذاشته باشد، ولی مشکل این بود که داون دیروز زودتر از او از شرکت رفت و امروز هم که اصلاً سر کار حاضر نشده بود. این لاکپشت را چه کسی روی میزش گذاشته بود؟ مجسمه را در میان انگشتانش میگیرد تا آن را از نزدیک بررسی کند. هیچ چیز عجیبی وجود ندارد؛ جز اینکه بعد از لمس آن، لکهی قرمزرنگی روی انگشتانش به جا میماند که در نظرش طبیعی نیست. هیچ بخش از مجسمه به رنگ قرمز نیست و اینطور نیز به نظر نمیرسد که در برخورد با مسجمهی دیگری رنگی شده باشد. لکهی قرمز روی انگشتانش، به زردی و تیرگی میزند و عجیب بوی آهن میدهد... آیا ممکن است این لکه، رد خون باشد؟!؟ کتاب صوتی همکار کاری از نشر صوتی ماهآوا و نشر گویا است. این کتاب را با ترجمهی سعید سیمرغ و روایت مرجان عابدینی در اختیار دارید. جوایز و افتخارات کتاب همکار نامزد دریافت جایزهی گودریدز اثر پرفروش نیویورک تایمز، یواسای تودی، والاستریت ژورنال و آمازون نکوداشتهای کتاب همکار به معنی واقعی کلمه این کتاب را بلعیدم. آنقدر محو خواندنش شده بودم که حتی نمیتوانستم تلفنم را جواب بدهم. این کتاب و داستانش، شما را شوکه خواهد کرد. (نظرات گودریدز) این کتاب از همان سرآغاز، شما را جذب خود میکند. داستانی با فراز و فرودهای بسیار زیاد که دلتان نمیخواهد هیجان اعتیادآورش را یکجا تمام کنید. (از نظرات گودریدز) اگر از مخاطبان قصههای هیجانانگیز و ترسناک هستید، این کتاب را از دست ندهید. (از نظرات گودریدز) کتاب همکار برای چه کسانی مناسب است؟ شنیدن این کتاب را به علاقهمندان رمانهای تریلر و جنایی توصیه میکنیم تا ساعاتی را، با شنیدن یک معمای رازآلود سپری کنند و از شنیدن این قصهی مخوف لذت ببرند.