У нас вы можете посмотреть бесплатно محمود فتوحی: در ادبیات معاصر، مفهوم ایران تا حدودی ریزش پیدا کرد или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
گفت و گوی دیدار در برنامه «گپی نو» با پژوهشگر نام آشنای ادبیات فارسی: محمود فتوحی:ایران امروز را، رسانههای داخلی و خارجی میسازند/ از دوره صفویه به بعد، وطن معنای ملک را پیدا کرد/در ادبیات معاصر، مفهوم ایران تا حدودی ریزش پیدا کرد در هفتمین برنامه از گپینو، با #محمود_فتوحی ، استاد و پژوهشگر نامآشنای ادبیات فارسی به گفتوگو پرداختیم و با او پیرامون مفهوم ایران در شعر فارسی خصوصا قصاید مدحی سخن گفتیم. دیدارنیوزـ سپیده موسوی: در هفتمین برنامه از گپینو، با محمود فتوحی، استاد و پژوهشگر نامآشنای ادبیات فارسی به گفتوگو پرداختیم و با او پیرامون مفهوم ایران در شعر فارسی خصوصا قصاید مدحی سخن گفتیم. در آغاز فتوحی در توضیح مفهوم ایران گفت: ایران، یک واژه یا نشانهای دیرپاست که عمری به درازای ۲۰۰۰ یا ۲۵۰۰ سال دارد. طبیعتاً وقتی یک نشانه، عمری دراز داشته باشد معانی و ایدههای مختلفی پیرامونش جمع میشوند؛ بنابراین ما با یک ایده یا مفهوم یا نشانهای مواجه هستیم که به راحتی نمیتوان در یک سخن کوتاه جمعبندیاش کرد. مفهوم ایران ابعاد مختلفی دارد از لحاظ حدود و ثغور سیاسی گرفته تا نقطهنظرهای جغرافیایی، فرهنگی و دینی. در همه این موارد، در این ۲۰۰۰ سال چیزهایی به این مفهوم اضافه شده و چیزهایی نیز از آن کاسته شده است. با این حال و در مجموع میتوان گفت: ایران، یک هویت پیچیده چند لایه با لایههای متکثر و متداوم است که باید با لنزهای مختلفی به آن نگریست. فتوحی در توضیح اینکه چرا در توضیح مفهوم ایران در شعر فارسی به سراغ قصیده رفته است گفت: من تنها در یک ژانر یعنی قصیده مفهوم ایران را بررسی کردم و میتوانم بگویم فقط در قصاید سیاسی مفهوم ایران وجود دارد، زیرا عمدتاً قدمای ما منظورشان از وطن، زادگاهشان بود و از دوره صفویه به بعد، وطن معنای ملک را پیدا کرد. در قصاید، هر پادشاه، وارث «مُلک جم» است و این مُلک، پادشاهی دارد که باید عدالت و امنیت را به وجود آورد. این در حالی است که غزل، نمیتواند چنین مفهومی را پاسداری کند، زیرا حدیث نفس است. از آنجا که مفهوم ایران، یک مفهوم شخصی نیست و نمودی اجتماعی و ملی دارد من باید سراغ ژانری میرفتم که مفاهیم اجتماعی و فرهنگی داشته باشد و نهاد سیاسی نیز بتواند با آن پیوند بخورد. در این قصاید، همه شاعران درباری، با یک زبان واحد و یک نظام نشانهشناسی و ارزشهای واحد، در طول هزار سال پادشاهان را به عنوان «پادشاه ایران» مدح کردند. فتوحی در توضیح بازتاب مفهوم ایران در قصاید فارسی گفت: ایران در قصاید مدحی، ۶ ضلع دارد: جغرافیای ایران، زبان فارسی، آیینها و جشنهای ملی، ساختار حکومت (آیین شهریاری) و اساطیر ایرانی. در این میان، جاحظ، طبری، مسعودی، حمزه اصفهانی، هر کدام با مرکزیت متفاوتی ایران را به ما نشان دادهاند: یکی با مرکزیت سیاسی، یکی هم با مرکزیت مُلک، دیگری با مرکزیت فرهنگ و ثقافه و حتی با مرکزیت اشرافیت. امیدوارم یک روز بتوانیم این نظریهها را بنویسیم. زیرا اینهایی که میگویند ایران نظریه ندارد باید بدانند که اتفاقاً عربها درباره ایران نظریه دارند. البته این افراد خودشان ایرانی بودند و فقط آثارشان را به عربی نوشتند. این استاد دانشگاه همچنین در جواب این سوال که مفهوم ایران در شاهنامه فردوسی با قصاید مدحی چه تفاوتی دارد گفت: در ظاهر امر به نظر میرسد نبردی میان قصیدهسرایان با فردوسی وجود دارد در صورتی که هر دو اینها دو مغازه هستند که یک چیز میفروشند ولی با هم رقیباند. مثلاً فردوسی از پادشاه و پهلوانان افسانهای میگوید ولی شاعران قصیدهسرا، از واقعیتها میگویند. با این حال میتوانیم تمام سپهر نشانهشناسی فردوسی را در همان قصاید مشاهده کنیم. مثلاً مفاهیمی، چون مُلک جیحون تا فرات را هم در شاهنامه و هم در قصاید میبینیم تا حدی که میتوانیم بگوییم قصیدهها به کار نوزایی مفهوم ایران کمک کردند. فتوحی در پایان افزود: در ادبیات معاصر، مفهوم ایران تا حدودی ریزش پیدا کرد و ما آن را مثلاً در شعر کسانی، چون شاملو و فروغ نمیبینیم. امروزه مفهوم ایران بیشتر در حوزه سیاست دیده میشود و ایران امروز را، رسانهها چه رسانههای داخلی و چه خارجی میسازند.