У нас вы можете посмотреть бесплатно Unreleased Interview with Fereydoun Tonekaboni گفتگوی منتشرنشده با فریدون تنکابنی درباره حزب توده или скачать в максимальном доступном качестве, видео которое было загружено на ютуб. Для загрузки выберите вариант из формы ниже:
Если кнопки скачивания не
загрузились
НАЖМИТЕ ЗДЕСЬ или обновите страницу
Если возникают проблемы со скачиванием видео, пожалуйста напишите в поддержку по адресу внизу
страницы.
Спасибо за использование сервиса ClipSaver.ru
بخشی از درندهخویی جمهوری اسلامی را باید در رفتاری دید که با نویسندگان حامی خودش در سالهای آغازین انقلاب کرد. یکی از این نویسندگان، فریدون تنکابنی بود که پس از انقلاب به #حزب_توده پیوست و همراه با چند تن از نویسندگان همفکر خود از کانون نویسندگان ایران اخراج شدند. حدود دوازده سال پیش، این فرصت را داشتم که در خانهاش در کلن پای صحبتهایش بنشینم. او در آن دیدار توضیح داد که چگونه پیوستنش به حزب توده، در کانون نویسندگان موجب دودستگی نویسندگان در برابر جمهوری اسلامی شد؛ با این حال، اعتقاد داشت که نباید از کانون اخراج میشد. تنکابنی که پس از آغاز سرکوب حزب توده از سوی جمهوری اسلامی، دست از حمایت از حکومت شسته بود، نمیخواست دستگیر شود و به زندان بیفتد. او راه تبعید را در پیش گرفت؛ کسی که قبل از آن معتقد بود نویسنده اصلا نباید از وطن خارج شود. اما کسانی چون محمود اعتمادزاده (بهآذین) ماندند و به زندان جمهوری اسلامی افتادند. تنکابنی تایید میکند که بهآذین در آن سن در زندان شکنجه شد و با تنها دستی که از زمان معلولیت در جنگ برایش مانده بود، در زندان از سقف آویزان شد. خود بهآذین در کتاب خاطراتش این صحنه شکنجهاش را این چنین توصیف میکند: «بازجو آمد و مرا به اتاقک زیر هشت برد. پس از پرسشهای کوتاه و تهدیدهای جدیدتر از همیشه، دستور داد تا بالای تخت رفته، بایستم، درست در چند سانتیمتری لبه آن. سپس آمد و مچ دست راستم را با ریسمان گره بست و سر دیگرش را از قلابی که بر سقف کار گذاشته بودند گذراند و محکم کرد. جوانک تک و تنها چه دقتی در کار داشت! دم به دم، چشمبندم را پایین میکشید و تا میتوانست خود را کنار میگرفت تا مبادا ببینمش. اینک، تنها همین مانده بود که با ضربه لگد بر ساقها، پاهایم را لبه تخت براند. بدین سان من یک دست از سقف آویخته شدم. این نمایش شوم نمیدانم تا کی بود و چگونه گذشت... یک دم از هوش رفتم.» تنکابنی آن روز از جلال آلاحمد هم گفت؛ این که به نظرش بیشتر یک «فعال سیاسی» بود تا نویسنده. همینطور از این که چگونه زمانی به خارج از کشور آمد قصد داشت به آمریکا برود تا زندگی بهتری داشته باشد، اما به توصیه حزب توده گوش کرد و در آلمان باقی ماند و بعدها از گوش کردن به این توصیه حزب پشیمان شد. فریدون تنکابنی سرانجام در خارج از کشور از حزب توده خارج شد. او آن روز دیدارمان بسیار خوشرو و مهربان بود. #فریدون_تنکابنی سال ۱۴۰۳ در هشتاد و هفت سالگی در شهر کلن آلمان درگذشت.